
خب یه بیوگرافی از خود خیالیت بدم 😉 خب تو یه دختر ۱۵ ساله ایرانی هستی که کارآموز jyp هس و فوق العاده زیبا و باهوش و با استعداد و دوستداشتنی هستی کمپانی تصمیم گرفته بوده که یه گروه دخترونه با اعضای خارجی درست کنه و تو مکنه گروه ۶ نفره دخترونه هستی
اعضا گروهت به ترتیب سن: سوجی(وکالیست)←از همه بزرگتره و از تایوان امده فیونا (وکالیست اصلی، دنسر)←دومین اونی گروهه و تایلندیه مینا ( ویژال، وکالیست ، رپر )←ویژال گروهه و ژاپنی هست اِما (رپر، دنسر)←سومین عضو مکنه گروهه چهیانگ(رپر ، دنسر ، وکالیست)← دومین عضو کوچک گروهه و کره ای و تو با چهیانگ صمیمی تری خودت( دنسر اصلی ، رپر اصلی ، لیدر[چون ضریب هوشیت بالاست و خیلی ماهری])←تو مکنه گروه و لیدر گروهی
خب یکشنبه بود و تو با چهیانگ و اِما رفته بودین کافی شاپ چون خرید کرده بودین و حسابی خسته بودین ☕ از شانس جیمین و تهیونگ و جی هوپ هم امده بودن همون کافی شاپ دخترا نشسته بودن و رفتی تا سفارش رو عوض کنی که برمیگردی و به تهیونگ می خوری جیمینم اونجا بود سریع دستت رو میگیره که نیافتی 😍
تو هم متوجه میشی اونا کین اما به روی خودت نمیاری 😂 جیمین : حالتون خوبه خانم ؟ ا.ت: خوبم خوبم ممنون تهیونگ :ببخشید اصلا حواسم نبود واقعا منو ببخشید ا.ت: نه شما منو ببخشید من خیلی خسته بودم متوجه شما اصلا نشدم بعد میرین میشینین
اونا چندتا میز با شما فاصله داشتن و تهیونگ و جیمین چون ازت خوششون امده بود چشم ازت بر نمی دارن حالا تو هم با دخترا هم سرگرم صحبت بودین که چهیانگ متوجه میشه چهیانگ : ا.ت اونا چرا بهت زل زدن 😐 ا.ت : چه می دونم 😒 اِما : نگاهاشونم عاشقونس 😂 چهیانگ :چه قدر شبیه اعضای بی تی اس هستنا نه دخترا؟ 🤔 اِما : واقعا خودشونن انگار ا.ت : نبابا چرا چرت میگین
و ...... خب اینو بگم که این داستان ۳ پارته پس اگه خوشتون امد لایک کنید تا پارت بعدی رو بزارم و با کامنت نظراتون رو دربارش بگید با سپاس از شما 😉💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی پارت بعد
محشره بزاررر
عالی بود پارت بعدددددد❤😀
بزاررررر اگه گذاشتی خبرم کن😃💜👌🏻