عشق به سبک موسیقی💜✨🎼p2

(خب اینجابودیم که جیمین توفکر میره که چیکارکنه😑👌) @توذهنش(خخخخب بزارببینم بهتره برم یکم دلبری کنم(خودپسندممم توهمیشه دل میبری😂💜)آممم شاید ازش خوشم اومد🧐🤔.دستش رومیزاره زیر چونش ومیگه:راستی اونکه اینقدرخوشکل نبود....(بود توندیدی جانا😂چقد ورمیزنما🤦)«نکته:گفتم که جیمین تودانشگاه فقط به درس فکر میکنه وبه دخترا توجه خلصی نداره.آیو روهم که تو دانشگاه کم میدیده اونم از دور اینجاهم که قیافشو از دور دیده باویلن فقط اوکی🖐️😐»بعداز چند دقیقه کتاب خوندن رومتوقف میکنه و عینک مطالعشودرمیاره وبه سمت قفسه ها میره تا کتابو بزاره سرجاش.همینطور که داشت میرفت یه نیم نگاه ریزی(بخدا خیلی ریز😂👌)به آیو که سرش تو کتابه میندازه و

سریع به سمت میز آیو میره وخم میشه تا چهره ی نامعلوم آیو روببینه🤩😂جیمین پوزخندی میزنه و بعد میره صندلی روبه رویی آیورومیکشه عقب ومیشنه بعدصندلیو جلو میاره تا به آیو نزدیک ترشه😐😈😂مکثی میکنه بعدچشماش رو تو حدقه میچرخونه سمت آیو..@خببب حالاا.سرتوازتواون کتاب دربیارببینم😂🖐️.آممم مااینجا یه دخترخجالتی زیبا روداریم🤩✨🌚 درسته؟....آیوکه ازخجالتوتعجب داشت میلرزید😅🤦گفت:م..م...من...جیمین حرفش روقطع کرد@ازکی تاحالاکتاب شنل قرمزی رده سنی کودکان رومیخونی🧐😂(اخ که دست ایو روشد🤧)آیوبازبه مِنومِن افتادو جیمین دوباره حرفش روبرید@باشه حالانمیخواد دروغ بگی😂🖐️.آیوکه داشت ازخجالت آب میشد خواست چیزی بگه که جیمین انگشت اشارش رو به نشونه ساکت شدن رو لبای کوچیک آیو میزاره😈🙃@هیششش نمیخوادچیزی بگی....بعد دستش روبرمیداره وکتابو ازآیو میگیره میزاره روی میز@خب بریم سراصل مطلب..آیو از ترس اب دهنش روقورت میده..&اصل مطلب🧐ک...کدوم اصل مطلب؟@آممم اگر اشتباه نکنم تو ازمن خوشت میاد.درسته؟&اصلا همچین چیزی نیست ن.نه.آیو که تودلش ازاین دروغ به خودش فحش میفرستاد ومیترسید که جیمین بفهمه😂🤧سرش روپایین انداخت تا استرسش معلوم نباشه.@نه دیگه میخوای ضایع نشی اینو میگی من که میدونم🙃😪😂ولبخندشیطنت آمیزی رومیزنه😅😈 &نخیرم م...مننن.جیمین که فهمیده بودآیو‌داره دروغ میگه واسترس وترس روتوی صورت آیو میدیدبا لحنی دلسوزانهو کنایه طور😂گفت:آییییی دخترجون آروممم باش ضربان قلبت💓داره میزنه بالا میترسم کاردست خودت بدیا😅(یاداهنگ ضربان قلب من تند میزنه افتادم😂😐)

آیوکه از این همه هوش واطلاعات جیمین شوکه بودلب گزید وچشماشوبست😂🤦(البته ازچهره ی رنگ پریده واسترسش معلوم بود)...@خب چیشد درست میگم یانه😅آیو چیزی نگفت.تااینکه جیمین دستش روجلوبرد@ازآشناییت خوشحالم🤩✨.آیوکه مونده بودقشو ضعف کنه😅🤦مکث کرد.جیمین اخم کردویکی ازابروهاشو بالا داد..@آییی پس منتظر چی هستی؟آیوکه فقط به لبای پف وصورتی جیمین نگاه میکرد😑🤤😅دستش روبه جیمین داد&منم همینطور.آیو چیزی نمونده بود که قلبش منفجربشه🤩جیمین هم😅🤦از خجالت وسردی آیوخودشوکنترل میکرد تانخنده😂بعدلبخند شیطانی زدودست آیو روفشارررر داد😈...پس از ۳۵دقیقه گفتوگو😐🤦😂که بیشتر جیمین سخنرانی میکرد وآیواز هیجانو استرس فقط ماتومبهوت به لبای جیمین خیره بود😑جیمین بلندمیشه ومیره چای و قهوه تلخش روحساب کنه وکمی با صاحب اونجا حرف میزنه(😐🖐️به ایست سپس بلایک حالا برو بعدی😁)

آیوهم بلندمیشه ودهنش رو بازمیکنه که چیزی بگه که جیمین میفمه میخوادچی بگه😂🤦میره سمتش وبالبخندکوچیکی@آمم بیا این شماره منه هروقت خواستی همومیتونیم اینجا یاجای دیگع اگه دوست داشتی ببینم🖐️🙃✨..آیو شماره رومیگره...(دیگه چی میخوای امروز روزته😂🖐️)جیمین درحال رفتن چشمکی بامزه به آیو میزنه وبراش دست تکون میده وآیو هم دستش رو بالامیگره وبالبخند همراهیش میکنه✨🤩.بعد ازاینکه آیو مطمعن شد که جیمین رفته میپره توهواوجیغ میزنه😐🤦🤩&ارهههههه همینهههههههه یوهووووو ایوللللل🤦🤩💓...که همه برمیگردن وآیو رونگاه میکنن وآیو ساکت میشه😂😐میره که چای سبزش روحساب کنه که مسعول میگه که حساب شده🖐️😐...بعدآیو باتعجب سپس شادی بی پایان به خابگاه میره وهمه چیزو برای دونا(دوست آیو اهل ایسلند😁🥶که دوست صمیمین وهم سن هم.خب علامتشم👈+)توضیح میده و دوتایی بازمیپرن درهوا😐🤦🖐️ودرآغوش میگیرند هم را و دونا کلی به آیومیگه خوش شانس😐🤦(راستی یادمرفت اینم تیپ جیمین توکافه😐🤦🤤🤤)

فرداصبح.دانشگاه📚 طبقه سوم:تهیونگ وجیمین توی راهرو داشتن راه میرفتن وحرف میزدن😪...تهیومگ باپوزخند#هیییی جیمین چراتوفکری؟امروز انگارطوریت شده؟چیزی شده بگومنم بفهمم؟@نه طوریم نیست.مثلا چی؟#هیچی امروز توخودتی زیاد😑اگه چیزی شده بگومنم بدونم ناسلامتی رفیقتم پسر😅🖐️@عه میگم چیزی نشده خب ول کن دیگه..وتندتند راه میره تافاصلشون زیادمیشه..بعد تهیونگ میدوه وخودشو به جیمین میرسونه ودستش رومیزاره روی شونه ی جیمین باخنده#یامیگی چیشده یا خودم زبونتو به حرکت میارم🤦😂(چیکاربچم داری خووووو😂)جیمین اخم میکنه ومیگه:کشتی ماروباشه حالا..#بگو بگو بگو بدو ببینم🤩😐@امون بده ی دقه 🖐️😅😐خب هیچ اون دختره بودا که یه هفته پیش اسمش تولیست ریاضی ترم ۲اول شد.#خب خب ادامش@که ماکت آزمایشگاهیش اول شد🤯همیشه منویه جوری نگاه میکرد😅👀#جون به لبم کردی زبون بجنبون😂😤@هیچ اومده بود آروک منو دیدبزنه ومنم فهمیدمواینا دیگه پیش قدم شدم ودیگه ازین به بعدبامنه😐🖐️😁🤩تهیونگ که چشاش ازحدقه میخواست بیرون بزنه خشکش زد وبادهن بازش😲😂به جیمین نگاه میکرد@حالا راحت شدی🖐️😐😂...بازچته؟#بخدا دروغ میگی.من باورم نمیشه .نه یجای کارمیلنگه@مثلا ازتومیترسم دروغ میگم یه حرفایی میزنی ها😐😂#نه خب باورم نمیشه توبه یک دختراجازه دادی باهات باشه توکه ب دختراهیچ توجه خاصی نمیکردی اخه چطور😲😐🤔@خب دیگه شد حالامعلوم نیست تاکی باهاش باشم👀🥺#واااای پسر یعنی تواز سینگلی در اومدی اخر😂😐یوهوووووووو🤩😂.پریدتوهواوجیمین روبغل گرفت.

#وااای پسر باااورم نمیشه آیییی😁🤩😲.بعد پنج دقیقه حرف زدن میرن سمت چندقدمی پله ها که برن طبقه چهارم برای کلاس بعدیشون که.... #اوه اوه جیمین چه حلال زاده😂🙌دختره داره میاد..جیمین چشم غره ای به تهیونگ میره😑@تومگه دیدیش ازنزدیک.#خب بابا نمیخواد ادای غیرتیارودر بیاری اول کار هه😂🤦.@جواب منو بده.#نه ولی دوستش رومیشناسم🤩(چشم غره نویسنده حالا😂🙌😑😑😑)@بابا دست خوش 🙌😂تومگه رل نداری .اهااا تابش بگم که اینطورررر😁😂🤦#جیمین جان خودت اینکارونکن اینطورکه فکرمیکنی نیست🙌🥺(آخیی بمیرم الهی😂اره ارواح عمت👍😅)@باش ازت میگذرم🖐️😂.#اوی اوی اومد.@ته بس کن گفتم که توی دانشگاه به این چیزافکرنمیکنم😐#باش حالا عهه.

روی پله ها دخترا😪 +آیو آیو جیمینو پایین وایساده بادوستش.&آیییییی چیکارکنم.وای استرس دارم+وای خدایاازدست تودختر عادی باش خب😐🖐️👍.&اهمم باش خب...خب...خیلی شیکومجلسی وعادی میریم پایین ویه سلام میکنیم🖐️😁😐.+اعوومثل پرنسسابریم😂😂😂🤦. جیمین یه حالت مغرورمانندوشخصیتی به خودش گرفته بود ودستاش توجیبش بودن😂🤦😑تهیونگم😂🤦بالبخند ملیح و معنی داری(چشاتو درمیارم😑😂😁)به دونا نگاه میکرد😐😁....وقتیکه اومدن پایین دوناپیش قدم شد وبه جیمین سلام داد.+ازدیدنت خوشبختم .ودست داد🤦جیمینم باسردی تمام عکس العمل نشون داد.بعدم اومدبه تهیونگ سلام بده😅🤦که تهیونگ لبخندی زدودستشومحکم فشارداد😑😂گفت:سلام منم تهیونگم🖐️😐ازدیدنت خوشحالم.(های گایز مای نیمز وی ام ام گودبوی😂🖐️🤩)دوناهم جواب داد.

و اماآیو😐🤦آیوکه ازاعتمادبه نفس دونادیگه استرسش رفت وخجالت نکشید(ببینید بچه هانمیخوام طولش بدم اینا خب🤗🖐️چون آیوخیلی خجالتی وجلوی جیمین کم میاره🤤اینقدر طولش میدم خب که ب مرور زمان دیگه خجالتش میره اوکی😪👍🤩😐)جلورفت.&س.سلام حالت چطوره🤦جیمین.جیمینم لبخندکوتاهی میندازه.@سلام ممنونم توخوبی؟&اره.. وبعد میره عقب کناردونا...تهیونگو دونا به هم نگاه میکنن وهم زمان یه ابروشونو بالامیندازن باتعجب😐😂#خب حالااا نمیخواداینقدرشخصیتی رفتارکنین عادی باشین بابا👍😪😅.جیمین بازوی ته رواروم نشکون میگیره😂😐وتهیونگم ازعمد صداشومیبره بالا😂#آییییییی دردم گرفت نکن جیمینااااه...که همه میزنن زیرخنده به جزجیمین😂 که تودلش میگه:خدالعنتت کنه حالابرات دارم تااینابرن😅🖐️🤧.+خببب مادیگه بریم مزاحمتون نمیشیم برین به درستون برسین.دست آیورومیگیره وسریع از اونجامیرن😂😐🚶#آههه کجابااین عجله ماتازه همودیدیم.دختراااا😂😂😑همینجور که تهیونگ حالت غم زده هاروداره😂🖐️یهوگوشش توسط جیمین جان کشیده میشه😂🤦

#آییییی.@خخخخخخب بیااینجاببینم😐🤧😂چرااینقدر ضایعی تو هان.میخواستی منو ضایع کنی😐😑الان برات میگم🖐️😅😁.بعدافتاد دنبال تهیومگ بدبخت🖐️😂🔪.#باشههه بابااااغلط کردممم😂🏃 طبقه سوم کلاس دخترا😪📚: +این تهیونگه چرا دستمو اینقدرفشارداددد اَه😩&نمیدونم تازه زیرچشمی نگاه کردنشو لبخنداشو نگفتی😅😁دوناباعصبانیت نگاش میکنه+ها چی میگی توآیووووو اصلانم توجه نکردم.&تادلتم بخواد🖐️😅تهیونگ وجیمین خیلیییی تودانشگاه خاطرخواه دارن تهیونگ بیشترچون بازیگوش تره😂😈🤩ولی دختری به جیمین نگاه کردمیکشمش😁🔪 آههههههه😪+بروبابا.معروفه که معروفه😪😂&هیسسسس استاداومددد😬🤫.

خیییب بچیییی هااا چیطوووربود🤗😁💜لایک وکامنت یادتون نره هاااا😑🔪💜خب حالابزن بریم نتیجه😑👈