شرت برای پارت بعد ۵ تا لایکه 😑😐😑😐کامنتم هر چه قدر دادید بدید 😐😑😐🤟😂
اول بالا رو بخون😐🤟 پاشدم با نق نق رفتم تو اتاق ...(ذهن ا.ت $) $چی بپوشم؟؟اها این خوبه. یه لباس تقریبا باز تصور کنید دیگه😐😐 یه ارایش غلیز کردم و لنز گذاشتم تا چشام معلوم نباشه دینگ دونگ 😐😑😐😑😂صدای زنگ دره😐 +بَه لیدی افتخار میدید 😂 -کوفت به این خوشگلی و دلبری باسنت بسوزه 😎 +خب باو 😐بریم. -بریم نشستید توی ماشین و رفتید بار
توی بار..... نشستم روی یه صندلی و یکم نوشیدنی خوردم همه یجوری نگام میکردن احساس بدی داشتم😥میترسیدم !! یهو یه پسره اومد رو به روم نشست (علامت پسره *) *سلام خوشگله چه میکنی؟ 😈 -....... دستشو دراز کرد سمتم *افتخار میدید ؟! -...خیر...(اینو با عشوه گفت😁😁😐)
*اوه که اینطور پس......بچههاااااااااا.....بیاید یهو چندتا پسر یکم درشت غول هیکل 😐 اومدن بالا سرم یکیشون خواست بهم دست بزنه که یهو از چشمام نور اومد و با کنترل مغزم همرو زدم 😳 وقتی دیدم همه نگام میکنن از اونجا اومدم بیرون و با دو رفتم طرف خونه اما تو راه ....... $ای واای 😫😫بد بخت شدم کاش نمی رفتم یهو خوردم به یه چیزی 😐😑😐 نرم بود اما صفت 😐دراز بود اما اشنا 😐😑🤐 که یهووووووو.......
سرمو بردم بالا نگاه کردم دیدم 😳😳ی......یو...یون...یونگی بود اون اون اومده بود اومده بود تو دنیام و من پیداش کردم مطمعنم خودشه 😢دلم براش تنگ شده بود تمام خاطراتم از زمانی که از دست اون هیولا نجاتش دادم تا اخرین ب.و.س.ه یادم اومد 😢
که با صدای یونگی به خودم اومدم (علامت یونگی&) &خانوم ...ببخشید...چیزی..شده -ن....ن..نه..نه چیزی نیس 😢 &اممم....شما چقد اشنا هستید ببخشید جایی دیدمتون $ اره عشقم اره همو دیدیم خیلی زیاد ولی خیلی ساله که نبودی خیلییییی.... -نه نه فکر نمیکنم &اممم باشه
&اممم باشه -خیلی متاسفم ممنون (یکم خم میشه و اینو میگه) خیلی اروم اومدم کنار و راه افتادم سرم رو پایین انداختم هوا سرد بود و منم با یه لباس نیمه باز بودم یهو یه چیزی خورد به سرم نمیدونم چطوری اما دردم اومد 😐 خیلی کوچیک بودااا سرمو بردم بالل و نگاه کردم دیدم پسرای تو بار روبهروم بودن 😣🙄
خدا لایک کننده گان را دوست میدارد 😐😂🤟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چون میدونم عالیه 😂😂😂😐😐نه خوب میدونی حتی دوتا لایک هم نداره 🥺
داستانت که زیاد بد نیست چرا اعتماد به سقف نداری؟ 😂✨😐