سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه بریم سراغ داستان ❤️
با آدرین سوار ماشین شدم و راه افتادیم به سمت فرودگاه در بین راه به آدرین تبلتش را داد به من و منم دیدم نادیا داره میگه که ابر قهرمان های پاریس حدود سه ماهی میشه که دیگه پیداشون نیست یعنی ارباب شرارت را شکست دادن؟؟؟؟؟ یه نگاه به آدرین کردم و بهش گفتم بریم فرودگاه ماشین را پارک کنیم و بعد بریم به سمت استادیوم و آدرین هم قبول کرد داخل ماشین تبدیل به دختر کفشدوزکی شدم و زنگ زدم به استادیوم پخش اخبار و به نادیا گفتم که نیم ساعت دیگه یک برنامه درست کنه چون همه ابر قهرمان های شهر میان. نادیا هم قبول کرد و قطع کردم تبدیل به حالت معمولی شدم دید نادیا داره میگه که نیم ساعت دیگه با ابر قهرمان های شهر در برنامه دیوار به دیوار ما را ببینید😉 آدرین: چقدر عجله داشت🙁🙁 . رسیدن به فرودگاه ماشین را پارک کردن پیاده شدن و رفتن یک جای خلوت تغییر شکل دادن و رفتن سمت خانه استاد فو......
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالی بود
بچه ها لطفا داستانای منم بخوانید و نظر بدین خوشحال میشم
عزیزم ببخشید داستانت را ادامه نمیدی
چرا ادامه می دهم
اوکی دیدم چند وقته نمینویسی پرسیدم
حرف نداشت 😘
عالی بود😍
عالی بی قرار منتظر بعدیم ببینم می خوای چی کار کنی
ممنونم ❤️
عالی بود
فقط اگه توانستی زود تر بگذار
باشه سعی میکنم