10 اسلاید چند گزینه ای توسط: بیپاینز انتشار: 4 سال پیش 26 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
هیچی حرف خاصی ندارم :)
این داستان:قفل فرقه
اون کسی که از دروازه سبز بیرون اومد کسی نبود جز هانی(قابل توجه کسایی که هانی رو ندیدن هانی قبلا عضو فرقه بوده ولی بعدش با مرلین دوست شد)هانی:کافیه بعد با یه بشکن گالمار و بولار رو پرت کرد.فرقه:اون هانیه قدرتش از مرلین هم بیشتره.بیل:میشناسمش بولار گالمار نابودشون کنید واگرنه قدرتاتون رو از دست میدید.جیم با گالمار میجنگید که یهو با یه ضربه دست گالمار رو قطع کرد.گالمار با شمشیرش جیم رو پرت کرد داشت کنترل اون رو بدست می اورد که که جیم با شمشیرش..
شمشیر گالمار رو نابود کرد گالمار:ام..ا اما این امکان نداره جیم با شمشیرش گالمار رو نابود کرد و گفت حالا داره.یهو بولار نزدیک بود که دیپر رو بکشه که انگرات با چاقوش به بولار یه ضربه زد و بولار نابود شد.بیل:نه نهههههههههههههههه.فرقه:باید قفل هارو باز کنیم تا قدرت بینهایت ررو بگیریم ولی برای باز کردنش به هانی احتیاج داریم.بیل:یه فکری براش میکنم.قهرمانا میرن تو قصر که یهو بیلینکی میگه:ارباب جیم و بقیه(حالا انگار مجبوره بگه ارباب جیم)خبرای بدی دارم
بیل با ویل و جیل و کیل میخوان لوزی خلق رو بسازن لوزی خلق میتونه یه سایفر رو بسازه که قدرتش بینهایته ولی برای ساختنش باید به قفل های فرقه دست پیدا کنن.دوکسی:قفل ها دست منه دیپر:صبر کن قبلا درباره اش توی جورنال 1 خوندم کلید قفل ها دست روح کهکشانه مرلین:باید روح کهکشان رو احضار کنیم.دیپر:اما احضار کردن روح کهکشان به قدرت یه سایفر احتیاج داره.عربده:اوه اوه که یهو..
یهو یه دروازه باز میشه و ویل میاد.ویل:من حاضرم کمکتون کنم تا روح کهکشان رو احضار کنید.من از اون برادر های موذی ام متنفرم.بعد ویل یه ورد میخونه و روح کهکشان میاد.(ببخشید حوصله نداشتم ورد بنویسم)روح کهکشان:چه کسی منو احضار کرده.ویل:من تو رو احضار کردم تا به این بچه ها کمک کنی فعلا.بعد ویل میره.بعدش قهرمانا همه چیز رو به روح کهکشان توضیح دادن و روح کهکشان میگه: برای به دست اوردن کلید قفل ها باید کار بزرگی بکنین
خب دوستان یه لحضه ما یه سری به کسایی که نیستن بزنیم
خب دوستان شخصیت های ابشار جاذبه که توی ابشار ارکیونی نیستنن به نیویورک رفتن و با اسپایدرمن.سوپرمن.بتمن.کاپیتان امریکا و ایرون من متحد شدن و الان دارن با لوکی میجنگن.
لوکی:شما ها خیلی احمقین قهرمان ها نمیتونین من رو شکست بدین من خیلی از دوستاتون رو از بین بردم هاهاها.مگ لاگت:انقدر زود فکر نکن که برنده میشی بعد با یه تفنگ لوکی رو نابود کرد
پایان قسمت پنجم
انچه خواهید دید: بیل:ای ویل احمق تو به اونا کمک کردی تا کلید ها رو به دست بیارن.ویل:نه احمق اونا برای گرفتن کلید ها باید به سرزمین تاریک برن.
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
قشنگ بود سامان 🙃
مرسی
خیلییی قشنگ بود فقط اسم اون ناری بود نه هانی
اوه راست میگی حواسم نبود
عالی بود
عشق کی بودی عاشقتم
ممنونم روح کهکشان رو به داستانت آوردی
عالی بود
مرسی
عالی
عالی
قشنگ بود
ولی گیج شدم چون غول کش ها رو تا بحال ندیدم
به نظرم ببینیش چون خیلی ربط داره
منم