دو گرگ ماده(پارت2)

......یه پسره بود ♡ رفتم نزدیکش چون تقریبا یه 20 سانتی ازمن بلند تر بود برا همین باید سرم رو میگرفتم بالا ☆من شمارو تحریک میکنم؟؟؟؟!!!!☆پسره چشاش چهار تا شد و وقتی چند ثانیه ای گذشت تازه مغزش آپدیت شد و یه لبخند ریز اومد رولبش و از اون ور مطمئن بودم سفید داره غش میکنه♡اگه نمیشناختمش باید میرفتم میمردم؛ کراش زده بود دیگه، به همین سادگی:/ ☆ الا برین سر کلاساتون اما از دفه بعد به بد این ریختی نمیاین دانشگاه و گرنه اخراجین ♡ داش قاسمم اصاب نداشتا ♡ وقتی از اتاق حراست اومدیم بیرون همه زل زدن به ما ♡ خوب دلیلش این بود که هردو خوشگل بودیم [ اعتماد به سقف و داری؟؟؟؟!!! ][ ما به این خوشگلی خیلیم دلت بخواد ][آخ که چقدر دلم میخواد شبیه شما دو تا عن باشم ][اون تالار اندیشه و گاراج رو لطفا ببند وجی جان وگرنه با جف پا میام تو حلقت ] [ خو حالا چرا رم میکنی؟؟!! ]همه وجدان دارن ما ام داریم:/ سفید که اسمش سپیده کالینز بود متولد 11 دی 1382بود و یه دختر تپلی مپلی کیوت بود اون پوست سفید و موهای فندقی که کوتاه بود داشت و دو رگه بود ؛مادر ایرانی وپدر آلمانی [ این بانوی ایرانی بد جور دل شازده آلمانی مون رو برد ( من داستانشون رو میدونم اما بهتر است که نگم ) یه داداشم داشت که 4 سال از ما کوچکتر بود، اون هیکلی بود ؛مثل سفید تپل نبود :) نوبتی ام باشه نوبت خودمه :) [ ایییییییییییییی چه چندشی هم موخوای معرفی کنی ] [ خفه:/ ] نیلا شاهد، 27 مرداد 1382،خوش هیکل، صورت گرد، پوست سبزه، چشای گرد و کشیده و مشکی، لبای کوچولوی قلوه ای، دماغ کوچولو و سربالا، ابروهای پرپشت کوتاه مشکی، موهای بلندی که تاکمر میرسه. بعد کلی اسرار تونستیم بریم بشینیم سر کلاس 2کلوم یاد بگیریم♡بعد اینکه کلاس تموم شد رفتیم کافی شاپ نزدیک دانشگاه ☆سفید؟؟؟!!♡خو هوا آفتابی بود و میتونستم باهاش عین آدم بحرفم ☆امرو چت بود چرا همش پاچه میگرفتی؟؟!!☆ هیچی بابا باز سپهرداد خل بازیایی که از تو یاد گرفته بود رو رو من پیاده کرد؛چند بار گفتم جلوی سپهرداد عین انسان اولیه رفتار نکن☆چی کارت کرده؟؟!!☆با گوشی دوستش بهم پیام داد و از عشق و عاشقی گفت و آخر گفت که خودشه نه یه پسر غریبه و کلی بیشور واسه من غیرتی بازی در اورد:/☆بزور جلو خنده ام رو گرفته بودم تا ناراحت نشه♡بعد پرکردن شیکم اومدیم بیرون؛سرم تو گوشی بود و داشتم با سپهرداد چت میکردم و کلی می خندیدیم که یهو یه نفر به انگشت پیشونیم رو از جلوفشار داد...

بیمتو تمدید کردی؟؟!! اره همینطوری؟؟!! مقایسه کردم ازکی گرفتی؟؟!!! ازکی :)

.... (اعع اینکه اون پسرس ) [خودم میدونم اوسکل]♡زل زد به چشام و گفت جلوتو نگاه کن♡رفت♡نیگا به سفید انداختم محوش شده بود(اوغغغغغغغغغغغغ)♡ تا شب باهم بودیم و کلی مسخره بازی در اوردیم☆ایییییییییییییی مردم از خنده،پیاده شو تا نترکیدیم؛خدافظ ☆(باخنده)بای خانم عاشق☆

...................................................................................................................اصل چای،شهرزاد (یادم نی خو😅😅)

بجای اینکه اون واسه تا من برم همیشه من وایمیسادم ♡وقتی رفت کلید و انداختم که در و باز کنم ☆چطوری عشقم☆سایه نحسش افتاد روم☆سلاااااااام:))))))خوبی☆علیک سلام بر بانوی زیبا احوال شما،خبری ازت نیست☆تو که میدونی عماد جان من درگیرم☆اوکی!دعوت نمیکنی بیام تو☆رنگم پرید،به ته ته پ ته افتادم☆اعععع اممممم آخه هه هه می می دو دو نی خونه بهم ریخته است☆ایراد نداره بلاخره این بهم ریخته گی یه روز میشه واسه هردو مون تو یه خونه:) ☆تورو خدا عماد یه رو دیگه بیا،خواهش☆باشه ولی واسه فردا آماده باش که قراره بشی واسه خود خودم:) رنگم بیشتر پرید♡با لبخند چندشش که مثلا میخواست دلبری کنه رفت♡تموم بدنم میلرزید همیشه از این روز میترسیدم ♡با لرز درو باز کردم و رفتم داخل یه راس رفتم اتاقم؛کولمو با کلید رو انداختم رو تخت و خودمم بی حال و غوز کرده نشستم روش که نگام افتاد به .......

بازم کوتاه بود😂😂😂😂 چی کار کنم شارژم زود تموم میشه خو عذر🙇🙇🙇🙇🙇🙈🙈🙈🙈