وای یک ابرشرور داره آدمارو میکشه سریع تبدیل شدم و رفتم. کت نوار: سلام بانوی من. لیدی باگ: سلام پیشی بیا بریم این ابرشرور رو شکست بدیم. گردونه ی خوش شانسی یه کتری؟ باید بهاش چیکار کنم؟ لیدی باگ: دور و ورم رو نگاه کردم و دیدم اون ابرشرور داره باسرش آدمارو میکشه گردونه ی خوش شانسی گفت کتری رو بزار روی سرش وقتی کتری و روی سرش گذاشتم تمرکزشو از دست داد و درجا من آکوما رو گرفتم و شکستش دادیم. لیدی باگ و کت نوار: شکستش دادیم بزن قدش 👊🏻
مرینت:از تبدیل دراومدم و رفتم سرکلاس که دیدم کلویی برام دست دراز کرده بهم گفت. کلویی: مرینت میشه بهام دوست بشی؟. مرینت: چی؟. کلویی بهام دوست شو. مرینت: کلویی خودت خوب میدونی منوتو اصلا باهم دیگه تفاهم نداریم نمیتونیم باهم دیگه دوست باشیم و بنابراین ازم نخواه که بهات دوست باشم.
کلویی: 😭😭😭😭😭😭😭. مرینت: کلویی زد زیر گریه دلم براش میسوخت اما نمیتونستم کاری براش بکنم چون منو کلویی اصلا باهم تفاهم نداریم و هیچوقت نمیتونیم باهم دوست بشیم همیشه باهم دعوا کردیم و واقعا نمیشه باهاش دوست بشم
مرینت: زنگ خورد و رفتم خونه اصلا نهار و شام نخوردم و ازموقعی که رفتم خونه روی تختم دراز کشیدم و عکسای آدرین و نگاه کردم خیلی ذوق داشتم چون آدرین هم منو دوست داره تا خود صبح عکساشو نگاه کردم و بوسیدمشون هنوز باورم نمیشد که به آدرین گفتم دوستت دارم
فرداصبح سرکلاس. کلویی: مرینت میشه بهام دوست بشی؟. مرینت: کلویی منکه دیروز بهت گفتم نمیتونیم باهم دوست باشیم. کلویی با گریه: آخه من همه چیزمو از دست دادم کسیو ندارم سابرینا بهام قهرکرده دیگه دوستی ندارم. مرینت: دلم خیلی براش سوخت رفتم کنارش نشستم و گفتم. مرینت: کلویی چی شده چرا از دیروز همش گریه میکنی؟. کلویی: مامانم دست زویی و گرفته و رفته نیویورک سابرینا بهام قهرکرده پردم میگه تو باعث شدی مادرت بره نیویورک آخه من چیکارکنم از هرطرف دارن بهم توهین میکنن و قلبمو میشکنن دیگه قلبی برام نمونده که بشکنه. مرینت: آدرین اومد توی کلاس و یه بوسه روی گونه ام گذاشت و رفت نشست کلویی هیچ واکنشی نشون نداد. کلویی: قول میدم اگه بهام دوست بشی بزارم با آدرین ازدواج کنی قول میدم دیگه اذیتت نکنم و حرصت ندم تو فقط بهام دوست شو. مرینت: رفتم پیش آلیا بهش گفتم. مرینت: آلیا کلویی خیلی ناراحته دلم براش میسوزه بیا بهاش دوست بشیم. آلیا: الان حرفاتونو شنیدم که مامان کلویی با زویی رفته نیویورک پدرش بهش میگه تو باعث شدژ مامانت بره نیویورک و سابرینا هم بهاش قهر کرده. مرینت: آره. آلیا: پس بیا بریم بهاش دوست شیم 😍
خب دوستان قشنگم این تست هم تموم شد امیدوارم دوستش داشته باشید ♥. لایک وکامنت یادتون نره عزیزای دلم 😉♥🥰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی اگه تو لیست داستان بزاری بازدیدش بیشتر میشه
آجی کی پارت بعد رو میزاری ؟
عالی بود