عشق مخفی ۷

مرینت: ازخونه آدرین زدم بیرون کل راه رو گریه کردم پیش کلویی هم نرفتم اما خیلی قلبم شکسته بود خیلی ناراحت بودم شب شد رفتم توی تختم. آدرین: من خیلی مرینت و دوست دارم نمیتونم بدون مرینت زنده بمونم این چه کاری بود که من کردم.

مرینت: رفتم تو تختم و عکس آدرین و گرفتم دستم و به قلبم فشاردادم و خیلی گریه کردم باورم نمیشد که آدرین بهم اینطوری گفته من بدون آدرین میمیرم چرا نمیفهمه. آدرین: رفتم و دراز کشیدم عکس مرینت و به قلبم فشار دادم و هی بوسیدمش چرا من یه همچین کاری با عشقم کردم من چرا اینطوری شدم.

مرینت: دیدم گوشیم زنگ میخوره جواب دادم آدرین بود. آدرین: عشقم😢. مرینت: من عشق تو نیستم. آدرین: یه دیقه گوش کن

مرینت: گوشی رو قطع کردم و پرتش کردم خیلی گریه کردم و دلم شکسته بود.

آدرین: مرینت گوشی رو قطع کرد نه اینطوری نمیتونم طاقت نمیارم باید برم پیشش

خب دوستان بیخشید آخرش کم بود چون نتونستم بیشترازاین ادامش بدم وگرنه خونه میرفت زیرآب چون خیلی سراین پارت گریه کردم. دوستون دارم ❤❤😘😘