مرینت:خجالت آوره حالا باید کارم رو عوض کنم. املی: نه مرینت خواهش میکنم بمون. رفتم و دستش و گرفتم تو دستم گفتم نرو بمون پیشم. تو میدونی دو. ست دختر یعنی با یه پسر باشی. مرینت:پس صبح. املی: دقیقا من دلم میخواست تو و آدرین باهم باشین، آدرین خیلی تو رو دوست داره اصلا شوخی نمیکردم حتا گفت وقتی برای چند روز اول اینجا کارمی کردی از تو خوشش اومده دیشب تا صبح سپیده دم پیش تو بوده گفتن دیشب از حال رفتی آدرین نگرانت بود اونقدر که یه دکتر آورده بالا سرت تمام شب بیدار بوده و تورو نگاه کرده که ببینه به هوش میای یانه. خب تو هر طور راحتی میتونی راحت باشی. و رفتم از اتاقش بیرون ً
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
عالی بود
ممنون عزیزم