عشق مخفی پارت16

ا/ت: خیلی بدین داشتیم سکته می کردیم جیسو: کوکککک کوک: ایده جیمین بود ا/ت: همین انتظارم داشتم جیمین: وایی قیافه هاتون خیلی باحال بود اومم میگم واقعا تلخینا(ذهنای منحرف خاموشش😂💔 انکاری دسته منه روشن بودن یا خاموش بودنش😂🤝🏻💔) شوگا: خیله خب دیکه لوس بازی بسه من میرم لباسامو عوص کنم بعدم برا شان اماده شین رز: شو.. شوگا شوکا بهش جواب نداد و اخم کرد رز : هوفف منظورم ددی بود میشه لطفا ما یسری حله حوله بیاریم اتاق بخوریم اخه امشب پارتی شبونست🥺 شوکا: هوف خیله خب به خدتمکارا میگم بیان یسری حله حوله بدن و اینکه در اناقم قفل می کنم کلید میدم دست خپدتون جون احتمال زیاد امشب کست کنیم پس به نعفه خودتونه ا/ت:اوکی جیسو:.... رز: باش ددی بعد رفتن رز رو به من: حالا فهمیدی دلیلشو🙃 ا/ت: جیسو این کوک به طرز مشکوکی مهربون جیسو: منظور؟ ا/ت: ببین کوک مخ زنه خوبیه تحتمال زیاد تپ براش ی دست گرمیی جیسو:...:') ا/ت: زیاد بهش نچسب و ززیاد مهربون نباش بذار این رابطه پاقعی بشه شبیه بقیه ی دخترایی که مخشونو زده نباش رز: موافقم شب شده یکم حلو حوله خوردیم بعدم درو به گفته شوگا قفل کردبم کلید دستمون بود ی مدت کذشته بود هر سه تامون ترسیده بودیم تا اینکه در. زدن شوکا: بیب درو باز کن ا(ت: تو مستی؟ شوگا: نه رز پاشود بره در و باز کنه که دستشو گرفتم ا/ت برا جی می خوای پس؟؟ شوگا: به تو چه اصن زنه خودم جیمین: بیب زیادی پرروی منم باتو کار دارم این درو باز کنید کوک: هانی درو باز کن جیسو: نمیشهکوک: تو مه بانیتو رد ننی منه جیسو مردد بود اما با صدای محکمی گفت: من با بقیه فرق دارم درم باز نمی کنیم شوگا: ببین به نعفه خودت درو باز کنی بیب رز میلرزید رز: بیاید درو باز کنیم ا/ت نچ نمیشه دیدم داره میره سمت در که کلیدارو قاپیدم ا/ت: تو دوونه شدی یهو محکم شروع به کوبیدن در کردن جیسو باید ی کاری منیم مستیشون بپره ا/ت: چطوری جیسو نمد رز: بچه ها د.. در داره میشکنه جیسو: ا/ت چیکار کنیممم ا/ت: اوم بیاید در باز منیم اما قبل اینکه وارد شن اب یخ بریزیم رو صورتشون رز: اما از کجا ببین اب رو که داریم از تو حموم بر میداریم این سبدم اومم خب اپن گلدونه های خوشگلو میبینید مجبوریم خللیشون کنیم جیسو بدویین دارن میان جیمین: به نعفه. خودتونه باز کنیدد شوگا راست میگههه بعد از جند دقیقه در شکستن بلافاصله وارد شدن ما هم فوری اب ریخیتم رو صورتشون جیمین: اییییی یخ زدممم کوک: خدا لعنتتون کنه یکم از سر کوک و جیمین مستی پریده بود اما شوکا نه داتش میومد سمتمون که جیمین دستشو کرفت جیمین شوکا لروک باش شوگا: اههه به تو جه جیمین کوک کمک کوکو جیمین دستای شوگارو کرفتنو بزرو بردنش بیرون جیمین با داد و لحنی طنر: ولی بازم عوض این خیس کردن مونو در میایممم

فردا برگشتیم خونه جیمیم از شوگا تشمر کردو رفتیم جیمبن امشب بازم پارتی میریم ا/ت: چرا بازم اخهه چون ی. سفر به امریکا در پیش داریم که احتمالا یچند ماه درگیریم ا/ت: پوفففف باش رفتین خونه عصر روی تخت ی پیرهن جذب.دیدم اینبار ی لباس فیروزهای بود که ی ورش استین داشتو استینش هم چند لایه تور داشت قشنگ بود شب: ارایش کردمو لباسمو پوشیدم می خواستم برم برم که جیمین اومد سمتم نزدیک نزدیک تر شد و ی کیس مارک وحشتناک رو گردنم کذاشت طوری که ازش خپن اومد ا/ت: چته جیمین: اینکار به نعفه خودت فکر کردم دفعه قبل در موردش حرف زدیم

ا/ت: هییی خداا رفتیم مهمونی پیشه بقیه اکیپ نامجون یکم دیر کرده بود با که بلخره رسید با چیزی که دیدیم کم مونده بود فَکمون از جاش در بیاد نامجون نامجون با دوست دخترش اـمده بود امکان نداشت دوست دخترش دوست دتخر همون****** تماممممم کرم دارم یونو

فالو، لایک، کامنت لطفا و اینمه در حد شکلکم شده کامنت بدید جون من لز طریق کامنت خبرتون میکنم برا پارت جدسد

یک عکس ارمی کش

خب دیکه بای بای