🔮ماجراجویی دوباره3🔮

ساعت ۷ صبح از دید دیپر👈🏻باید میبلو بیدار میکردم و با هزار زور و بدبختی........بیدار نشد😐دیگه چاره ای جز قلقلک نداستم و سریع رفتم قلقلکش دادم و اینجاس که میبل از خواب بیدار میشود و......هیچی دیگه بیدار شد....میبل:اه دیپر میشه ادمو انقدر پست سر هم بیدار نکنی؟؟؟!!!دیپر:خیر باید یه چیزو بهت نشون بدم😀میبل:ها چی چی چی؟؟!!!دیپر:دنبالم بیا......میبلو کشوندم رو بالای پشت بوم اون وسیله که از بیل بود رو بهش نشون دادم....میبل:خب دیپر این وسیله رو قبلا دیدم الان چه اتفاقی افتاد روح اومد😑🙄دیپر:(ورد رو میخونه البته تست ابشار جاذبه قبلیم رو که نوشتم عدم تایید شد چون ورد رو غلط املایی دید🙄🙄🙄)دیپر:میبلی اره این به روحه ولی اممممم زرده دیگه.😁پری:سلام....میبل:اسمش چیه؟؟!!!دیور:اسمش پریه ولی خب اسمش بچه گونس اسمتو میزارم گیلن😁میبل:اوووووووو چه جالب خب من برم بخوابم🥱

دیپر:باشه میبلی برو......وایسا وایسا.......میبل:ها چرا؟دیپر: این چیزی که بهت نشون دادم یه رازه.میبل:آ دیپر باشه ترسوندی منو😅...............خب حالا که به میبل اون وسیله رو نشون دادم که هیچ باید بازم برم ازش سر در بیارم که ناگهان.....بوووووم خوردمذبه یه در😳یه دری که ناگهلانی از دیوار های این خونه پیدا شد🥵برای اینکه بیشتر سر در بیارم رفتم داخل بهذجز یه ورق دیگه هیچ چیزی نبود🥴سریع رفتم داخل ورقو برداشتم خدا رو شکر هیچ تله ای نبود وقتی ورقو برداشتم سریع رفتم بیرون از اتاق و سریع رفتم رو بالا پشت بوم توی اون ورق یه رمز بود🤯رمزش شکلی بود مثلث مثلث بر عکس یه مثلث بر عکس دیگه ۳ تا مثلث که بر عکس بودن😐 یکیشون درست بود ۲ تای دیگه چپ شده بودن😀 خیلی عجیب بود اتاق ناگهانی رمز یهویی نمیدونم چی به چی هست به خاطر همین لون ورقو گذاشتم تو جیب تو اون کُتَم

از دید ۳ برادر ها👈🏻بیل:خب مهم نیست اصلا اون دستگاه بره واسه خودش با قدرت هام میتونم تله هایی درست کنم اصلا هیچ چیزی در برابرش نیست مگه نه😁😁😁😁(نمیخوام بیل اینطوری باشه ولی خب بدون اون دستگاه داره روانی میشه😂)ویل:اره.......(یادم رفت جواب مگه نه چی میشد😂😂😂😂)از دید راوی داستان👈🏻دیپر که هر کاری میکرد با عقلش جور در نمیومد بیل هم داشت به خودش اطمینان میداد که دستگاه رو میتونه بگیره حالا برای دستگاه یه اسم بزاریم.....🥱اها اسم دستگاه رو میزاریم گاریج خواهش میکنم خیلی اسم پر وقایی گذاشتم 😂😂😂

از دید دیپر:اه انقدر فکر کردم مغزم کار نمیکنه🤯🤯🤯🤯با عقل جور در نمیاد غیر ممکنه...راوی:باشه هزار بار گفتی که با عقل جور در نمیاد🥵

از دید دیپر👈🏻از پشت بوم رفتم پایین که از دور دیدم یه دختر با موهای صورتی فقط موهاش معلوم بود که اومد نزدیک شبیه پاسیفیکا بود🙄🚺اما پاسیفیکا نبود....دیگه کم کم که نزدیک شد اومد طرف من😑گفت سلام پسره شما اینجا رو میشناسید که مثلا مغازه کجاست؟؟؟!!!!؟؟؟دیپر:_سلام بله اسم شما چیه؟؟!!!دختره:اسم من کارمن هستم بیا اینم شماره ام....دیپر تو دلش:چه پر رو😑دیپر تو غیر دلش.:اها با اشنایی با شما خوشبختم یه ۲ کوچه اونور تر مغازه است.......راوی:کارمن رفت.🤣😂😂😂الان میگین خب از دید دیپر بگو🤣😂😂😂😂🚺

مرسی که خوندید ببخشید کوتاهش کردم چون یه عالمه کار دارم تازه تستچی این پارت رو قبلیش که نوشتم عدم تایید کرد ببخشید دیگه خداحافط

بگین دخترین یا پسر من دخترم

من دخترم بگین دخترین یا پسر چون میخوام ببینم چند دختر و پسر تستمو میخونن اگه نخواستین بگین نمیهواین جنسیتتونو بگین

بای بای

خدانگهدار