❤عشقی پر ماجرا❤۴

پارت ۴ ❤❤❤

انچه گذشت🐾عاشقتم🐞منم عاشقتم برو بعدی برا داستان البته لایک کن بعد🙃🙃🙃🙃☺🙂🙂🙂🙂😌😌

برو پاییین پایین تر حالا برو بعدی😜

برو پایین برو پایین تر حالا بعدی😂

🐾بانو با من کاری نداری؟🐞نه پیشی چطور؟🐾باید برم خونه🐞نمیتونی از بابات اجازه بگیری امشب بمونی؟🐾نمیدونم صبر کن ببینم🦋داشتم طراحی میکردم که دیدم آدرین بهم زنگ زد جواب دادم🐾سلام پدر 🦋سلام آدرین کاری داشتی؟🐾پدر میتونم امشب خونه دوستم بمونم؟🦋کدوم یکی؟🐾مرینت!🦋اون دوستته یا د.و.س.ت.د.خ.ت.رت؟🐾خب دومی🦋باشه ولی باید عروس گلم رو ببینم(بچه هه گابریل تو داستان مهربونه و با آدرین ارتباط صمیمی داره)

🐾پدرررررررررررررر🦋چیه خب؟🐾باشه ممنون پدر خداحافظ🦋خداحافظ به عروسم سلام برسون🐾پدررررررر🦋باشه بابا بای🐞چیشد؟🐾اجازه داد البته فهمیدم ر.ا.ب.ط.ه داریم🙃🐞اوه اوه اوه اوه🐾وللش میای یه دست گیم بزنیم؟🐞معلومه 👧🏻۷ دست زدن ۵ دست آدرین برد ۲ دست مرینت🐞چرا همشو تو بردی😢🐾بخاطر افسون خوشانسیت!🐞هنوز داریش؟🐾یعنی کادوی بهترین دوستم رو نگه ندارم؟🐞بهترین دوستت من قهرم😢🐾مرینت الان قهری؟🐞آره🐾خب راسته دیگه موقعی که بهم دادی بهترین دوستم بودی نه ع‌ش.ق.م🐞راس مگویی آشتی🤝🏻🐾آشتی🐾

🐞بیا بخوابیم🐾من کجا بخوابم؟🐞دو تامون رو تخت میخوابیم🐾😳باشه شب بخیر عشقم🐞شب بخیر عزیرم فردا صب:🐞بیدار شدم و دیدم آدرین بغلمه(مدل خوابیدنشون سک اسلاید هست فقط تصور کنید رو تختن) و خیلی کیوت خوابیده ولی باید بیدارش میکردم که یهووووو.👧🏻خب تموم شد ببخشید خیلی عاشقانه بود چون دیگه خیلی از اینا ندارن و کلی ماجرا هست و ار پارت ۶ دیگه عاشقانه نیست خیلی و غمگین و هیجانی هستت