مرینت سوان ۱۵

مرینت:تماس رو با جکسون تمام کردم و رفتم سر درسام که یک چیزی یادم افتاد لایلا از شیمی تنفر داره و همیشه هم توش ضعیف هست پس به احتمال زیاد روزی که امتحان شیمی داریم مدرسه رو میبره رو هوا خب کی شیمی داریم یک روز قبل تعطیل شدن مدارس خب پس باید اونروز هواسم بیشتر به لایلا باشه

✌🏻خب عزیزان میریم به روزی که مرینت شون امتحان شیمی دارند مرینت:از خواب بلند شدم سریع لباسام رو عوض کردم و به پایین رفتم و زود صبحانه خوردم و به سمت مدرسه با دو رفتم وقتی رسیدم آلیا گفت به به آفتاب از کدوم طرف در اومدم گفتم آلیا خودت که میدونی من فقط روزایی دیر می کنم که شب قبلش با ابر شرور ها بجنگم که آلیا دستش رو زد به دستم و یه چشمک زد و گفت بله همراه با عشقت گفتم آلیا😠

که لایلا وارد کلاس شد و شروع کردم چهار چشمی در نظر گرفتنش سریع امتحان را نوشتم و خواستم به معلم تحویل بدم که لایلا گفت خانم میشه بروم دستشویی و خانم هم اجازه داد و جکسون گفت مرینت دنبالش برو و منم از معلم اجازه گرفتم و خیلی آروم پشت سر لایلا رفتم رفت توی زیر زمین(✌🏻همون جایی که قسمت اشک انداز نینو آدرین و برد)

انگار داشت با چیزی ور میرفت که گفت اه که صدای زنگ موبایلش اومد که جواب داد و گذاشت روی اسپیکر که صدا سایه اومد و گفت چی شد لایلا گفت هر چی این دکمه هر رو میزنم وصل نمیشه سایه گفت دکمه بقلیش رو بزن و برو سر کلاس زنگ تفریح بیا و روشنش کن لایلا گفت باشه و داشت می آمد سمت من که من سریع رفتم توی کلاس و لایلا هم آمد و سوال آخری رو نوشتم و به معلم دادم

زنگ خورد و لایلا رفت من هم قبل از اینکه گیر آلیا بیفتم سری از کلاس خارج شدم و به سمت دستشویی ها رفتم کیفی که همیشه تیکی توش میرفت یک نوع کار آمد بود یکی از دکمه ها روی آن رو زدم و لباس ها مخصوص افتاد بیرون و من پوشیدمش ✌🏻عکس بالا مرینت با لباس های ماموریت هست و عینک و ماسک هم زده تا کسی او را نشناسد

خب عزیزان لایک و کامنت یادتان باشد بدرود✌🏻