
سلام اینم پارت جدیدش . اقا حمایت نمی کنید ها . دیگه منم ادامش نمی دما . لایک و کامنت و فالو یادتون نره کیوت ها 💜🖤
خیلی چیز های عجیب توش نوشته بود طرز خودکشی و ... اصلا برای بچه ها مناسب نبود نمی دونم چرا این رو به وندی داده بودن اینکه هیچ کی داده بود؟ صفحه ی دوم ترسناک تر شد کشتن خانواده بود صفحه سوم خوردنش بود صفحه چهارم کشتن دوستان صفحه پنجم انواع چاغو ها صفحه ششم انواع راه حل های کشتن انسان ها
صفحه هفتم چطوری غولشون بزنیم و بعد بکشیمشون همینجوری هی صفحه صفحه بود و من با خوندن هر کلمه چشمام گرد تر می شد . اینا چی بودن . این این چیه دیگه . صفحه اخر اخرین چیزی که نوشته بود گفته بود مرسی خوندی ا/ت . چیییییییی ؟ این چی بود . کتاب رو پرت کردم اون سمت خیلی ترسیده بودم که یهو در باز شد $ دخترم نمیای شام بخوریم ؟ × چی مگه ساعت چنده ؟ مگه الان ناهار نخورده بودیم ؟
+ چ.چرا الان میام $ چرا اینحوری صحبت می کنی چیزی شده ؟ + نه اخه یدفعی امدی تو ترسیدم . $ اهان باشه بیا پایین می خوایم غذا بخوریم . + باشه الان میام پایین مامانم رفت . منم خیلی ترسیده بودم رفتم دستشویی دست و صورتم رو اب زدم . رفتم پایین غذا خوردم ولی وندی نبود . + وندی کو پس ؟ & اون زود خوابید .
+ اهان شام خورده ؟ $ اره زود تر از همه خورده + باشه پس دستتون درد نکنه . $& باهم گفتن خواهش می کنم شروع به سفره جمع کردن کردم . بعد رفتم ظرف ها رو بشورم داشتم می شستم و همش داشتم به جانگ کوک و کتابه فکر می کردم . هرکی به جای منم بود می ترسید. ظرف هارو شسستم و بعد شب بخیر رفتم اتاق وندی . رفتم بوسش کردم و رفتم اتاق خوابم خودم . رو تختم دراز کشیدم فردا باید می رفتم مدرسه بخاطر همین زود خوابیدم . فردا ساعت ۶ از خواب بیدار شدم دست و صورتم رو شستم رفتم پایین به همه صبح بخیر گفتم ولی باز وندی نبود + وندی کو ؟ $ یکم تب داره الان خوابیده . + بهش گفته بودم لباس کلفت بپوشه $ خب سریع صبحونه ات رو بخور تا دیرت نشده .
+ باشه سریع صبحونم رو خوردم رفتم تو اتاقم فرم مدرسع ام رو پوشیدم و بعد خداحافظی از همه پیاده راه افتادم که یه دفعه یه دست رو شونم حس کردم برگشتم دیدم جانگ کوکه _ سلامممممم . خوبیییییی ؟ + س.سلام . خوبم مرسی _ امروز روز اول مدرسه هست چه حسی داری ؟ + هیچی _ فکر کنم مدرسمون یکی عه + مگه مدرسه تو کجاست ؟ _ اینجا ................... ( مثلا گفت) + اره مال منم اونجاست _ فقط یه چیز فرق می کنه + چی ؟ _ اینکه من دوزدهم اما تو دهم + اره ( لبخند زد ) راستی دیروز چرا یه دفعه رفتی ؟ _ یه کار مهم پیش امده بود . ببخشید + اشکال نداره . عه چه سریع رسیدیم . _ اره بعد باهم وارد مدرسع شدیم بعد خداحافظی وارد کلاسامون شدیم . ( ۳ ساعت بعد ) درس هامون تموم شد از مدرسه در امدم دیدم جانگ کوک به دیوار تکیه داده و چشماش رو بسته . رفتم سمتش + کوک چرا اینجایی ؟ نمی خوای بری ؟ _ عه امدی ؟ منتظرت بودم . + اهان داشتیم باهم برمی گشتیم هر دومون هیچ حرفی نمی زدیم که
_ امروز کلاست چطوری بود ؟ + بدک نبود _ اهان . نظرت چیه اینجا رو بگردیم هم راه ها رو یاد می گیری . + خب منم حوصله ام سر رفته پس باشه . _ پس خوبه بعد یه دفعه دستم رو گرفت و محکم من رو کشید و بدو بدو داشت می رفت و من رو دنبال خودش می کشید بعد وایستاد که با سر رفتم تو دیوار . برگشت من رو دید _ ببخشید حالت خوبه ؟ نمی خواستم اینجوری بشه ( بانگرانی می گفت و صورت ا/ت رو گرفت بود) + اشکال نداره هیچی نشد _ متمعنی ؟ + اره اینجا کجاست ؟ _ وقتی من حوصله ام سر می ره همیشه میام اینجا یا ناراحتم یا خوشحالم همیشه میام اینجا . وقتی گفت حتی خوشحالم برگشت سمت ا/ت . _ خوشگله ؟ یه جایی هست که شبیه دره هست ولی خیلی منظره قشنگی داره . باد خنکی میاد و با موهای ا/ت بازی می کنه . + اره خیلی . راستی شماره ات رو می دی ؟ _ چرا که نه ؟ ( با لبخند )
پایان پارت ۳ حمایت کنید لایک و کامنت و فالو یادتون نره برید بعدی . 🙂🙃
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لایک کمه 😔😔😔
پس دیر می زارم 😁
عالی بود 👌
ممنون
خیلی خوبهههه زور پارت بعد رو بزاررر
ممنون کیوت
خیلیییی خوب مینویسیییی هققققق عرررررಠ◡ಠ
ممنون
دمت گرم ایدامه بده
اوکی
منتظر پارت بعد هستیم 🤗
💜🖤