
یک داستان جالب باحال 😀 بخون بعد متوجه ژانر هاش میشی 😝
بریم با شخصیت ها آشنا بشیم رزا شخصیت اصلی که مادرش رو از دست داده و الان به همین دلایل محدود شده کسی نمیدونه مادر رزا کجاست 😔 لویسا خواهر رزا و خیلی شاده لویسا 21 ساله اش و لویس داداش دوقلو لویسا ولی سطح درسی لویس خیلی بالاتره لویس در نیویورک تحصیل میکنه اما رزا و لویسا در لندن زندگی و تحصیل میکنن لویسا با وجود اینکه محدود شده شاده و براکس رزا اصلا شادی رو بلد نیست 😕
از دید لویسا : رزا مثل همیشه غوره گرفته بود و چون از بقیه بچه های کلاسش عقب بود ( رزا مدرسه نمیره ولی معلم خصوصی ایش مجابش میکنه که درس بیشتری بخونه ) با گریه کتاب میخوند من یکم بهش لبخند زدم ولی خب اون با لبخند شاد نمیشد 😕 با هیچی شاد نمیشد 😕 فردا تولد رزا بود من پدر رو راضی کرده بودم که یک سوپرایز براش داشته بااشیم ژالین ( خدمت کارشون ) یک کیک خیلی خوشگل و خوش مزه به پزه من حق نداشتم برم بیرون ولی خب چی توقع داشتین تولد خواهرم بود
یواشکی از در پشتی خونه که فقط مخصوص ماشین ها بود رفتم بیرون 😝 منتظر دوستم حنا بودم با یک موتور اومد دنبالم ( حنا در یک خانواده آزاد زندگی میکنه ) خندیدم 😁 گفتم خوش به حالت من که گفت ادامه نده الان ژالین میاد پایین من سریع سوار شدم ☺ منو برد یک کتاب خونه من یک کتاب انتخاب کردم 📔 اسمش بود اگر بخندیی بدنیا ات تغییر میکنه ابرهام تاکر من تو کتاب فیزیک کلاس یازدهم رو دیده بودم اون یک فیزیک دان اهل بریتانیا بد من با خودنم گفت شاید کتاب جالبی باشه
شب براش تولد گرفتیم اون روز 16 سال اش کامل میشد 😀 مامانم برای 18 ساله گیش کادوی ویژه ای داشت هیف که الان نبود 😔 پدر برای تولد رزا یک کلاه خریده بود لویس هم یک بلوز از نیویورک فرستاده بود 😔 دلم میخواست لویس رو ببینم کادو هاش رو باز کرد تولد تموم شد
از دید رزا
رفتم بالا تا کتابش رو بخونم صفحه اول رو که باز کردم خوابم برد بیدار که شدم تو خونه نبودم داخل یک قلعه بودم سریع گوشی رو در آورردم عکس از قلعه گرفتم و با سرچ تصویری عکس قلعه وارویک اومد !! من در بریتانیا بودم !!!!!!!!!! اون کتاب جادو شده بود !!!! ولی من در زمان حال نبودم چه سالی بود ؟؟ با خودم گفتم آهان احتمالا خوابه
من یادم اومد که توی یکی از درس ها خونده بودیم اگر خواب باشیم حتی احساس هم نمیکنیم خوابه پس خواب نیست شاید رویای آزادی ؟ تو همین فکر بودم که دیدم من تو کتابم !!!!!!!!!!!
بیهوش شدم وقتی بهوش اومدم
یک سری به داستان دیگه ام هم بزنید
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه ادامه بده😍
ادامه نمیدم 😶
نههههههههه
ادامه بدم؟؟؟
بدههههههههههههههههههههههههههههههه
معلومه من عاشقشم
معذرت میخوام نمیدونم چرا گفتم بده واقعا
خیلی هم قشنگه
حتما ادامه بده
اتفاقا خیلی هم خوشم اومده بود...عجیبه!!!!!!