اینم پارت سوم 😉
منو کارمن رفتیم دنبال مارسل گفت که باهم بریم پارک بعد همه ی ماجرا رو براش تعریف کردم بعد گفت راستش رو بخوای منم ابر قدرت دارم 😶 پرسیدم چی !!!! چه قدرتی ؟ گفت سرعت 😑 منو کارمن خندمون گرفت 🤣 یعنی دیگه کی ابر قدرت داره من با خجالت مارسل رو بردم خونه مون تا براش لباس درست کنم ☺
بعد بهش با خجالت گفتم : چجوریی ؟ یعنی چجوریه ؟ یعنی چجوری باشه ؟
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
میشه لطفا کمکم کنی؟؟!شخصیت های داستان رو م کلا قاط زدم😐لطفاااااا خیلی داستانت خوبه ولی اصلا از اسماشون نفهمیدم کی به کیه..😅
آره شرمنده
خب ببین
کارمن اون دخترس که خانواده اش رو کشته
مارسل هم اونیه که دایانا دوستش داره
دایانا هم که ؟
دان هم داداش اش