نظر و لایک فراموش نشہ
از زبان فاطمہ : مرینت از خواب میپرہ ( ھہ فکر کردید بہ این زودیا بہم میرسونمشون نخیر درواقع فقط اونجایی کہ لیدی بہ کت سیلی زدہ بود واقعیہ ) کہ تیکی بہ یاد مرینت میندازہ کہ مدرسش دیر شدہ و مرینت عین جت آمادہ میشہ برہ مدرسہ کہ تو راہ مدرسہ آدرین رو میبینہ و دست و پاش رو گم میکنہ ( کت نوار یا ادرین الان از لیدی متنفرہ ) ادرین میگہ برسونمت
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
تو رو خدا پارت بعدی رو بزار بهترین داستانی که خوندم عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی 😉😆😄😊😊😄🙂😇😁😇🙂😁😂😇😁😚😁😂😚😉☺😉😍😉☺🙃😗🙂😍😜😍😗😘😍😍😘😘😍
چشم حتما🤗🤗
خیلی ممنون😍🤩🌹🌹🌹🌹🌹💗💗💗💗💗💗
قربونت😘😘😘
عالی بود 👍👍
لایک کردم ❤❤
فالوت کردم💚💚
فالوم کن 💚💚
ممنون🤗
فالویی👍🏻
عالی😘
ممنون