1:اول از همه من ۵۳نفر دنبال کننده دارم اما فقط و فقط ۶نفر داستان های منو میخونن2: صفحهی اخر بزنید و که بدونید از این به بعد من داستان ها رو چه روزی مینویسم 3:و در اخر لایک و کامنت یادتون نره و خیلی از کسانی که داستانم رو میخون ممنونم.
ادرین:رفتم توی اتاق مرینت که ییییییهههههووو دیدم مرینت گریه میکنه مرینت چی شده؟؟من باید از تو بپرسم چی شده حتما اتفاق بدی افتاده که با دکتر بیرون حرف میزدی
ادرین:مرینت من متاسفم(داره گریه میکنه)اقای دکترگفت فقط میتونیم یکی ازبچه ها رو به دنیا بیاریم مرینت: یعنی چی من همچین اجازه ای نمیدم باید یه راهی باشه؟ادرین:اما دکتر گفت حتی یه راه هم وجود نداره
مرینت:چرا هست!قانون معجزه گر ها این اجازه رو بهمون میده که اخرین ارزو رو بکنیم ادرین:اما مرینت تو میدونی که اخرین ارزو یه بهایی داره (قانون اینکه دو تا ارزو بدون بهاهست ولی اخرین ارزو یه بهایی داره یک بهای بسیار بزرگ که بعدا متوجه میشین)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
چالش:165 قسمت 🙃🤗😊😃
هههه خیلی ممنونم اما داریم به قسمت های اخر نزدیک میشیم
من متاسفانه نمیتونم چالشو جواب بدم چون نمیخوام تموم شه
منم نمیخوام اما متاسفانه داریم به قسمت های اخر میرسیم
ممنننوووننننممم
من ممنونم که داستانم رو خوندی
خواهش