✨ خاطرات هاگوارتز ✨p²

_ وای پشمام اینجا هاگوارتزه؟(ن خونه عمته😂🙄). + آره _ عجب😐چقد بزرگهههههههه. +بیا بریم مخم درد گرفت انقد حرف زدی🙄😂. پرفسور مک گونال: سلام سلام به دانش آموزان جدید هاگوارتز✨🙂،ب خصوص استلا آیسلا. مو به تنم سیخ شد(به عبارتی موود تر پشمام کز خورد😂😐)...

پرفسور مک گونال: استلا میشه بیای بالا؟. _اممم، الان میامم... پ م:استلا جزو اولین کسانی بود که از طلسم تالار اسرار جان سالم بدر برد.... _ولی چجوری..چرا؟🧐. پ م: الان وقت خوبی نیست....بعداً میگم(مریضی کنجکاوش می‌کنی😐🙄). _خب باشه من ی گریفندوری هستم؟. پ م: این هنوز معلوم نیس روی اون صندلی بشین تا کلاه بهت بگه🙂...

نشستم قلبم داره تند تند میزنه...دوست دارم گریفندوری باشم که برم پیش پاتر... کلاه🎩:خب تو...به گریفندور....نه خب..به _😮😲‌ کلاه🎩:به گریفندور تعلق داری🙃. _هوههههههه خیالم راحت شد..... پ م:تبریک میگم 🙃(ن ترو خدا بیا تسلیت بگو😂) صدای هاگرید میاد ک داره به من میخنده😐 _ کوفت کاری!(بیشتر از این حقش بود😂)

خب به به... هری و هرمیون گرینجر با رون دارن راجع ب من حرف میزنن.. _ اگه چیزی ه تو روم بگین😌🙄. +ن چیزی نیس تو هم ب اندازه من مشهوری😌😏. _واسه چی؟😐🧐. +اوک تو از دست بد ترین جادوگر قرن جون سالم بدر بردی ولی هنوز طلسمی... _پشمام کز خورد 😂😐. +خب شوخی کردم 😂 ولی اون جادوگر ولدمورته 😐، ک اگر بیاد پدر جفتمون رو در میاره😂👋

فلن بای دستم درد گرفت 😂👋

لایک کردن یه لحظه وقت میگیره ولی به من انرژی میده تا تست های بهتری بزارم 😍💚