عشق زندگیم❣️(پارت شش)

درو برام باز کردن رفتم توی ساختمون با اسانسور طول می کشید و چون طبقه ی دوم بود سریع با پله رفتم بالا تق تق تق تق ~ هق سلام پسرم هق بیا داخل هق _ چشم سریع رفتم توی خونه مامانش بهم گفت اتاق ا/ت کدوم طرفه رفتم توی اتاق ا/ت انگار خواب بود و امیدوارم واقعا همینطور باشه _ ا/ت ا/ت پاشو هرچی صداش زدم و تکونش دادم هیچ ری اکشنی نشون نداد منم براید استایل بغلش کردم و از مادرش شمارش رو گرفتم و گفتم اگه اتفاقی افتاد بهشون زنگ می زنم و رفتم اول ا/ت رو گذاشتم روی قدلی عقب سه سوته صندلی جلو رو تنظیم کردم و ا/ت رو گذاشتم جلو خودمم سوار شدم و رفتم سمت اولین و نزدیکترین بیمارستان (علامت پرستار°) دوباره ا/ت رو براید استایل بغل کردم و رفتم توی بیمارستان

رفتم سمت یه پرستار _ ببخشید میشه کمکم کنید ° چیزی شده _ راستش همسرم(منظورش ا/تس فقط پیاز داغش رو زیاد کرد) از صبح بیدار نشده ° اتفاقی براشون قبل خواب افتاده؟ _ اره سرش شکسته منو برد سمت یه تخت °خب بزاریدش روی این تخت بعد خودش علائم حیاتی ا/ت رو چک کرد ( ° خب حالش خوبه فقط مرده _ چـــــــــــــــــــــــــی؟ فقط مرده؟(°_°) ارام باشید فقط یه شوخی بود) °خب حالش خوبه از هوش رفته (چند ساعت بعد از دید ا/ت) چشام رو باز کردم باز توی بیمارستان بودم ایندفعه چیشده لابد پام شکسته پرستار بالای سرم دید که من بهوش اومدم ° عهههه بهوش اومدی، وایسا برم به همسرت بگم الان سکته می کنه با حرفی که زد چشام گرد شد + ببخشید همسر؟ ° اره دیگه الان صداش می کنم ولی من که همسر ندارم این چی میگه نکنه منظورش جیمینه؟ دودیقه بعد جیمین اومد توی اتاق

بله حدسم درست بود منظورش از همسر جیمین بود _ ا/ت حالت خوبه + تو به پرستارا گفتی من همسرتم؟؟؟؟ _ اره خب مجبور بودم + اونوقت برای چی؟ _ عـــــــــــه مثلا تازه بهوش اومدی چقد حرف می زنی + خب برای چی گفتییییییی؟ _ ایشششششششش اصلا دوست داشتممممم بلند شدم و محکم سرم توی دستم رو کشیدم خیلی درد گرفت سریع کفشام رو پوشیدم و خواستم برم که _ چرا اونجوری کردی دستت نابود شد + دست خودمه به تو چه _ خدایا گیر چه ادم احمقی افتادما خواستم برم که دستم و محکم گرفت و گذاشتم روی تخت _ اهم اهم کجا خانوم!؟ + دارم میرم خونه _ ولی دکتر که هنوز تورو مرخص نکرده + برام مهم نیست (از دید جیمین) + برام مهم نیست و دویید و رفت _ عه کجااااا

رفتم سریع کارای مرخصیش رو کردم و با ماشین رفت دنبالش داشت همینطوری از خیابون رد می شد ماشین رو گذاشتم یه جا و دنبالش رفتم _ ا/ت خانوم مامانت تو رو سپرده دست من بیا ببرمت خونه + نمی خوام _ لجباز نکن دختر بیا + نــــــــــــــه منم رفتم سمتش و محکم کشیدم بغلش کردم و بردمش توی ماشین و کمربندش رو بستم و خودمم رفتم توی ماشین و بردمش خونه

چه خبر سلامتید؟ چیکارا میکنید 🥴 حتما نظر بدید قربانتان خدافظ

خب چطور بود حتما لایک کنید کامت بزارید و فالو کنید مرسیییییییی ❣️❣️