😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
از زبان جیمین:
چند روزی میشد اومده بودن پیش ما.تو این مدت باهم آشنا شدیم و کارای مختلفی کردیم.یکیش کرم ریزی بود.به سارا نمیومد ولی خیلی شیطون بود.نمیدونم چرا...انگار هروقت می بینمش هول میشم...انگار حالم دست خودم نیست و قلبم فقط برای اون می تپه...نمیدونم چم شده.رفتم پیش شوگا تا ازش بپرسم.پوکر نگام کرد وگفت(تو واقعا نمیفهمی😑😑)(ها؟)(بزار روشنت کنم.تو عاشق شدی😐)هن؟😳(هیونگ شوخی جالبی نبود😳)شوگا شانه بالا انداخت(شوخی نکردم)(ولی...اخه منو چه به عشق و عاشقی اخه😳😳😖😖)(دیگه اونو باید از خودت بپرسی)به جلو خم شد(حالا اون کی هست که دل داداش مارو برده😁)جوابی ندادم.چون میدونستم هیونگ دوسش داره.نه تنها شوگا هیونگ بلکه بقیه ی اعضا هم همینطور.ولی...من هرطور شده اونو مال خودم میکنم.هرطور شده.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (3)