
های🖤🎼 الان که این پارتو آپ میکنم هنوز پارت ۳ منتشر نشده🖤🎼 میشه لطفا حمایت کنین🖤🎼؟ داستان اصلی تازه از پارت بعد شروع میشه و فیک از این حالت فان و کیوتیش در میاد🖤🎼 راستی هر وقت من گشادیم رو کنار بذارم و فیک اسماتو تو نماشا اپ کنم تو کامنتای همین پارت میگم 😐💔😂 🖤🎼 ف=ف🖤🎼 لطفا فیک رو معرفی کنین🖤🎼
دستشو روی موهام گذاشت و نوازششون کرد با اینکارش اول تعحب کردم اما بعدش خوابم برد... بیدار شدم اما اون هنوز خواب بود . از روی تخت بلند شدم و رفتم بیرون. باید برای عصرانه و شام یکاری میکردم و تا حالا هم اشپزی نکرده بودم،خدمتکار هم که هنوز استخدام نکرده بودیم ، گوشیمو برداشتم و دستور پخت یه کیک رو پیدا کردم و دست به کار شدم ، وقتی همه مواد رو هم زدم اونا رو توی ظرف گذاشتم و توی فر گذاشتم و رفتم سراغ غذا ، گوشت های ماهی رو برداشتم و مشغول به پخت سوشی شدم. نفهمیدم کی بیدار شد داشت نگاهم میکرد . +خانم خونه ، گشنمه _ام بزار ببینم کیک اماده شده، در فر رو باز کردم... _به به عجب کیکی پختم +اولین باره ؟
_اره +پس خدا به دادم برسه😂💔 _اصن بهت نمیدم بخوری:| +اهععع _همینه که هس🙂 گذاشت دنبالم و منم فرار کردم. عقب عقب رفتم که خوردم به مبل ، مح۶صره شده بودم خواستم از روی مبل بپرم اون ور که همون موقع اومد من تو هوا گرف. خداروشکر کیک نیوفتاد:|! منو برد و روی اپن گذاشت کیک رو گذاشتم روی پاهام. چاقو رو از کنار برداشتم و تیکه ش کردم یه تیکشو برداشت و خیلی کیوت خورد ، دلم براش ضعف رفت🥲🥺🐾 +اوممم چه خوشمزس🥺🍓 _واقعا ؟ بزار خودمم بخورم ببینم چی پختم🥲 +بیا میخوام یچیزی بهت بگم🥺🐾 سرمو بردم پایین تا دم گوشم حرف بزنه که با حرکتش چشمام گرد شد ، یه بوس گذاشت رو لپام( لپ نه لب:| گزارشش نکنین ب عنوان دوست یا خچاهر برادر بودن گزارش میکردین:|؟ لطفاااا :|) +ممنون🥺❤️ _اممممم خواهش میکنم.( هنو تو شکه😐💔😂) _جیمین ... +بله ؟ _قرار بود که سعی کنیم با هم خوب باشیم ، خب چند تا سوال میپرسم ... +بله ؟ _امم چه ژانر فیلمیو دوص داری ؟ چه غذاییو دوس داری ؟ +فیلم های اکشن و ترسناک ، عاشقانه هم دوست دارم و در مورد غذا هم کیمچی دوس دارم و گوشت خوک. _واو ممنون
__جیمین__ یجورایی ازش خوشم اومده بود ... از روی اپن پایین پرید و رفت سمت تلویزیون ... +چیکار میکنی؟ _میخوام فیلم ببینیم. _بیا اینجا فیلم محبوبتو پلی کن. +اوکی میخواستم اذیتش کنم واسه همین رفتم یه فیلم خیلی اکشن و ترسناک رو برداشتم و پلی کردم [ حالا وایسینننن:|😹💔] »نیم ساعت از فیلم گذشت::+امیلی میخوای اینو عوض کنم ؟ _ن بابا خیلی قشنگه . +اخه.... _اخه چی. +این یکی خیلییی ترسناکه _ترسو😂💔 )صحنه فیلم ترسناک شد الان( +واهاییییی ) سرشو میبره تو بالشت _وای چه باحالللل! +امیلی عوضش کن عاشقانه بزار _ایش باشه بعدا خودم تنها میبینمش ◉ ✿ ◉ ✿ ◉ ✿ ◉ ✿ ◉ ✿ ◉ ✿ ◉ __امیلی__ یه فیلم عاشقانه گذاشتم یه دفعه پسره دختره رو ب@و@س@ی@د وقتی صورتمو برگشتم دیدم جیمین تو حلقمه ، همون موقع لباش رو روی لبام گذاشت...[ گزارشش نکنینننಥ‿ಥ فقط یه صحنسಥ‿ಥ💔]انگار توی بهشت بودم... که ی دفعه گوشیش زنگ خورد:| و رفت تلفن رو جواب داد 💔:|جیمین ::::تلفن خیلی بد جا زنگ خورد ، بلند شدم و جواب دادم لیندا بودددد!!!!!! +لیندا خودتی ؟ *آره جیمین منم ، فهمیدم بدون تو نمی تونم و اینکه میدونم اون ازدواج فیکه و میبخشمت ، بیا بازم با هم باشیم ، االانم توی ک&ل&ا_ب همیشگیم ، بیا اونجا +ذوق کردم اما امیلی چی ؟_____فلش بک . قبل تلفن از زبان امیلی___ تلفنش زنگ خورد ، یکم مشکوک بود رفتم و پشت در اتاق ایستادم و گوش کردم ، لیندا(فرض کنین امیلی لیندا رو میشناسخ:|💔)بهش زنگ زده بود ، یه قطره اشک از گونم جاری شد ، اما اون همین چند دیقه پپیش منو .....💔
تلفنش تموم شد داشت از اتاق میومد بیرون که من فرار کردم و روی مبل نشستم که فک کنه دارم فیلم میبینم. +امم امیلی من باید برم _اوکی برو +همینطوری ؟ _اره چطور ؟ +هیچی » تازه انتظار داش بدرقه ش هم بکنم ، تیپ زد و مثل همیشش هندسام بود و بیرون رفت.. رفتم و کتم و رو برداشتم و سوییچم رو توی ماشین انداختم پشتش راه افتادم دم یه ب_ا_ر وایساد رفت داخل ، منم پشتش رفتم یه لیوان ** ( از همونایی ک میدونین) گرفدم و به لاس زدناش نگاه میکردم💔 دختره رو ب®و©س®ی©د !! جلوی چشمم ، اشکام جاری شدن لیوان رو تا ته سرکشیدم و رفتم بیرون ، سرم خیلی گیجدمیرفت رفتم هتل و به سورین زنگ زدم. _الو ×ا ... امیلی سلام ، چرا صدات اینجوریه م&س-ت&ی ؟ _هه شاید...×ک...کجایی تا بیام _هتل ، لوکیشن میدم برات. ×دارم میام رفتم توی شاپ های هتل ، یه لباس باز خریدم و رفتم تو اتاقم ، چند دیقه بعد سورین در زد. _بیا تو ×ا.... امیلی چیشده ؟؟؟؟ چرا گریه کردیییی ؟؟؟ _جیمین منو ب*و*س*ی*د ×خب این بده ؟ _نه اینجاش بد نیست ، بدیش اونجاس که دوس دختر قبلیش یا همیشگیش بش زنگ زد ، اونم رفت تو بار و دختره رو ب؛وس/ید ( مجبورم 😐💔 نمیخوام گزارشش کنن یا تایید نشه🥲💔) ×چ چییییییی؟ _همین که شنیدی ×چیکار از دستم بر میاد _فقد یه کار ، از فردا بزار دنبال این دختره و تعقیبش کن ببین کجا زندگی میکنه، شاید من نصف اونم خوب نباشم اما خیلی مشکوک میزنه ! ×باشه _میگما ×بیا بریم بار ، چن تا عکس میگیریم که توی بقل یه پسره ای ، بعد به صورت ناشناس میدیم برای جیمین تا حرصش دراد :)! _فک نمیکنم فکر خوبی باشع
×چرا هس اگه حتی تو اون ** ( دو حرفیه😐💔😹) رو تنبیه نکنی من تنبیهش میکنم ، به چه حقی تو رو اینطور ناراحت کرده _لباسشم خریدم ×او افرین ×بیا خوشگلت کنم _باش ارایشم کرد ، اون لباس کوتاه باز رو بم داد . _این ؟ ×اره همین _ب....باشه توی لباسه خیلی جذاب به نظر می اومدم . سوار ماشینش شدیم ,رفتیم سمت یه bar ( من مطمنم آخر سر یا تایید نمیشه یا گزارش میکننش🥲💔 ناظر قشنگم تروخداا تایید کن🥲💔 فیکم بدون بعضی از این جاها هیچچچ جذابیت نداره🥲💔 ) ×پیاده شو عزیزم _خب ام من که بلد نیستم ×نیازی نیست تو کاری بکنی _اوکی رفت توی بار یه پسره خوشتیپو انتخاب کرد🥲 )سورین( یکیشونو انتخاب کردم رفتم پیشش ×سلام ¡سلام ×ببین یه پسره به دوستم خیانت کرده ، تو دوستمو بغل میکنی و خودت میدونی دیگه باید حرص پسررو در بیاری. منم در عوض بهت هر چقدر خواستی پول میدم . ¡اووو باشه دوستت کجاست ×اونجاس ___امیلی» پسره اومد پیشم اب دهنمو قورت دادم ×امیلی برو بغلش ( فرض کنین دوستن:| ) _اوکی ×پسر جون کارتو شروع کن توی فیلم: امیلی خودشو تو بغل پسره جا کرده و یه سری کارا میکنن که با اینکه خیلی بد نیست ولی بگم عدم تایید میخوره و گزارش میشه , اینا رو همه قشنگگگ کامل تو فیک نماشا میگم 😐💔 ____امیلی::: عقم نشسته بود. ×کات و تمام از تو بغل پسره بلند شدم و رفتم روی یه صندلی نشستم. سورین به سمتم اومد. ×فیلمو فرستادم _اوک..
خب گایز ، فیکو زیاد طول نمیدم اینجاهارو خلاصه خودم براتون میگم. امیلی میره خونه و تا شب وقت خوای با جیمین حرف نمیزنه و جیمینم خیلی به روی خودش نمیاره ولی خیلی ناراحت میشه. شب میخوابن و نصف شبی امیلی میره آب بخوره که ...:| [ اتفاق خاصی نیموفته:|]
فردا صبح از زبان امیلی/// داشتم از رو تخت بلند میشدم که توسط یه جسم پایین کشیده شدم . دستمو گرفت و پایین کشیدم و از پشت بقلم کرد نمی زاشت تکون بخورم._ولم کن هنوزم ناراحتم چه کیوت بخوابی چ نخوابی . +کیوت می خوابم ؟ جرررر _سوتی دادم:| +حالا نمیشه منو ببخشی ؟ _نه یعنی نمیدونم +چیکار کنم ک ببخشی _باید فکر کنم گوشیم زنگ خورد ، سورین بود ×الو امیلی اطلاعات دختره رو دراوردم ، بیا کافه همیشگی. _اوکی میام از تو بقلش بیرون اومدم +چیشده؟ _هیچی ، واست کار پیدا کردم ، باید ناهار و شام امروزو درست کنی چون من امروز خیلی کار دارم:| +اوففف کار بدتر نبود ؟ _برو خداروشکر کن نگفتم کل عمارتو گردگیری کنی 🙂😐 +راس میگیا ، قبوله😐💔 _پاشو پ +ایش باشه رفتم یه لباس خوشگل پوشیدم و از خونه زدم بیرون.
×الو امیلی من رسیدم. _اوک منم نزدیکم» رسیدم به کافه ، بنزمو پارک کردم و وارد کافه شدم. سورین دست تکون داد. رفتم پیشش... ×امیلی قراره با چیزایی ک میشنوی پشمات بریزه😔! _پشم دارم ؟ ×نمد�� _حالا بگو این دختره چیکارس ×د+و+س+پ++س+ر داره! _هنر کردی اونو خودمم میدونم تازه سورین یه چیزی بگم پشمات میریزه ، منم زن جیمینم😐😹 ×ن منگل ، د&و&س& پ&س&ر&&ش جیمین نیس یکی دیگس ، میخواستن با اون پسره جیمین رو خر کنن و ازش کلاهبرداری کنن ک جیمین با تو ازدواج کرده و گند خورده به نقششون _واعقا ؟ ×اوهوم _اوکی آدرسش ×اوی دختر اروم باش چرا غیرتی میشی😂؟
_شدم ک شدم ادرس اون دختره رو بده ×اوکی اینه. یه برگه داد دستم ، بلند شدم و رفتم از کافه بیرون.. سوار بنزم شدم و رفتم سمت آدرسه یه شکار لحظه داشتم صاف همون موقعی که رسیدم داش با اون پسره چیز میکرد( این پارت صد درصد عدم خروده😔💔) سریع گوشیمو دراوردم مدقیقا همون پسری بود که سورین تو عکسش نشونم داد! عکسی ک گرفتم ی مدرک خوب بود دختررو صدا کردم ، از هم جدا شدن _خانم لیندااااااااا *چی میگی ، تو کی هستی؟ _میشه چند لحظه بیاید ، وقتتونو بگیرم *اومدم اومد سمتم... نتونستم جلوی خودمو بگیرم یکی خوابوندم تو گوشش _یه بار دیگه ، حتی اگ یه بار دیگه پیش اون ببینمت ، بهش میگم قصد اصلیت چیه اون موقع خدام باید دعا کنه زنده بمونی ، فهمیدی ؟؟؟؟ عکس توی گوشیمو نشونش دادم _اینم مدرکش اینو گفتمو گاز دادم و رفتم
خب ایندفعه اسلایدا رو بیشتر کذاشتم، شاید تا الان حوصلتون از فیک سر رفته باشه ولی از الان ب بعد... تازه شروع اصلی فیکه:) این پازت اتفاقات زیادی افتاد که محبور شدم حذفشون کنم تا عدم نخوره 🥲💔 البته ممکنه همین الانشم تایید نشه🥲💔 ناظر عزیز تز از جانم لطفا تاییدش کن🥲💔 لطفااا🥲💔 راستی این پارتو ک گذاشتم تو نماشا سربع او کامنتا میگم:)) لطفا لایک کنین و دوست داشتین ب آجیاتونم معرفی کنین چون قراره از این حالت خاله بازی در بیاد:) فالو = فالو 🥺🐾 Bye guys 💜🌈🤝🏻🥲
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چی باید سرچ کنم تا بیارههه تو نماشا
خیلی خوب بود آجی هر چی بگم کمه🥲💙💦
مرسی آجی🥺❤️❤️🩸
اممم
خیلی قشنگ بید🌸
تنکس لاومح🥺🎼🖤
ˎ₍•ʚ•₎ˏ🕸
مین صو چرا ماظرا اندگ•ش•ا•د•ن بررصی نموکونن😐💔
نمد:|✨
اجی چرا پارتای قبل حذف شده😐
ی *** گزارشش کرد😐💔
دیگه از قبلم افسرده تر شدم😐💔
😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔گلبم خوردیده شد😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔😐💔
مهم نیس:|💔
دوباره گذاشتم 😔😂🤝🏻💕
پارت ۵ و ۶ هم گذاشتم ولی هنوز تو بررسیهه🥲💔
اجی بینهایت عالی اصلا حرف نداشت🥺🙂🤌💗
راستی اونجایی که گفتی ۲ حرفیه دقیقا چی گفتی من متوجه نشدم😂
راستی اجی بازدیدا ۳۳ تا شدن و لایکا هم ۲۴ بزار پارت بعدو دیگه🥺🍃
مرسی قشنگم🖤🎼
ب*چ منظورم بود😂💔
حالم خوب نبود:( امروز کذاشتم فک کنم شب بعد از ساعت ۱۰ تایید شه الان تو صف بررسیه🤍⛓️
⭕خب گایز این متنو خوب بخونید چون دوباره تکرارش نمیکنم 🥺❤️🩸⭕
بلاخره تصمیمم نهایی شد. بهتون گفته بودم فیک صحناتی داره که توی نماشا آپش میکنم.و الانم همون کارو میکنم. کلا نهایتا ۳-۴ پارت اسمات داره و اونا رو استثنا میذارم تو نماشا. مثلا پارت ۵-۶ رو ک کذاشتم پارت ۷ هم تو نماشاست هم تو تستچی. فقط قسمت هاییش تو تستچی نیست و حذف شده. و برای نکته آخر که مهمترین نکتس! صحنات اسماتی که مینویسم خشنه‼️ لطفا اگه زیر سنین یا والدینتون مشکل دارن نخونیدش. البته قبل از نوشتن اون صحنات اسمات حتما ی هشدار میدم🍓
اسم اکانتت چیه؟
همین اکانت تستچیمه
♡~[M_S]~♡
اینه ولی متاسفانه هنوز فیکو نذاشتم تو نماشا😐💔
همین اکانت تستچیم
اسم نماشامه
اسمش : ♡~[M_S]~♡
اکانتت تو نماشا چیییییه
عالی بودح آجی🥺🩸
من لیلاما اصم و پروفمو عوض کردم:|😂💕
عرررررر دلم خ•ن•ک شد امیلی نقشه دختررو خراب کرد😂✊🏻
مرسی🥺❤️🩸
شناختم آجی🥺💕☁️
بعله🙂😂 ولی تو پارت بعد اتفاقاتی میوفتن که مطمنم هیچکس انتظارشو ندارع😎😂💔🥺🖤🎼
نهههههه فقط این دوتا مرغ ع•ش•ق از هم جدا نشن🥺😂💕
لو نمیدم ولی اتفاقات زیادی برای این دو مرغ عشق میوفته😔🙂😂🐾
عالی بود عاجی بعدی رو زود بزار😍😐🙏🏻
مرسی🥺🩸❤️ حتما امشب میذارم🥺🖤🎼
ممنون😍💗
عررر عاج خعلی قشنگ بود:)🥺🌈🌻
پارت بعدیییی🤤💕
مرسی 🥺🩸❤️
شب میذارمش🥺🍓
هوم میصی^^🥺💕