میراکلس، عشقی بی پایان. 3

سلام دوستان من اومدم، ببخشید که این همه منتظرتون گذاشتم. بریم برای ادامه داستان.

انچه گذشت: دختر کفشدوزکی برای نجات دادن خود و گربه سیاه و جعبه معجزه گر ها مجبور شد که به کمکارش اعتماد کند، همین که رسیدند، کفشدوزک یهو...

حالش بد شد و شروع به سرفه کردن کر، گربه سیاه: والی مرینت😟 حالت خوبه؟ تو نباید این کارو می کردی😔. دختر کفشدوزکی: این تنها راهمون بود. گربه سیاه تا اتاق خواب مرینت رو رسوند، دختر کفشدوزکی: تیکی خال ها خاموش.بعد از حال رفت. تیکی: وای نه مرینت حالت خوبه؟ بیدار شو... بیدار شو... گربه سیاه: تیکی اون فیلا خالش خوب نیست بیا بریم بیرون از اتاق تا استراحت کنه.

از اتاق اومدن بیرون. گربه سیاه زمانش به پایان رسید. بیا پلگ اینم پنیرت، پلگ: بیا با هم تقسیمش کنیم. تیکی ممنون پلگ. کاری که نباید می کرد رو کرد درسته؟. ادرین: اره. این روزا زیاد حالش خوب نیست، مخصوصا که هاک ماث هویت همه ی ابر قهرمان ها رو می دونه و تونسته معجزه گر خودش رو با طاووس یکی کنه،اون خیلی قوی تر شده.

پلگ خوردنت تموم شد؟ پلگ: اره. ادرین: پنجه ها بیرون. تیکی: می خوای چی کار کنی؟ گربه سیاه: تنها کسی که می تونه بهمون کمک کنه عقابه. تیکی از کجا می دونی که تبدیل شده؟ گربه سیاه: چون الان داره جلوی تکنو دزد رو می گیره. گربه سیاه زنگ می زنه به عقاب و ازش درخواست کمک میکنه. عقاب ببخشید گربه سیاه اما این روزا خلافکار های زیادی اومدن اینجا و سرمون خیلی شلوغه اما یکی رو میشناسم که می تونه کمکتون کنه.

اون یه نگهبانه. گربه سیاه: چی!؟ 😲😲😲نگهبان جعبه معجزه گر ها؟ عقاب: اره، معجزه گر عقاب هم ماله اون جعبه هست، من تونستم متقاعدش کنم که بزار پیشم باشه. ادرس رو بفرست تا بهش بگم بیا پیشتون شاید راه حلی براتون داشته باشه. امید وارم هر چی زود تر حال دختر کفشدوزکی خوب بشه.

خدافظ 👋. گربه سیاه: میو، ممنونم، خدافظ👋. گربه سیاه پنجه ها داخل.(گربه سیاه قبل از اینکه از اتاق بره بیرون معجزه گر ها رو از مرینت گرفته بود)(بجز ماله خودش). هاک ماث: اون معجزه گر ها تو چنگم بودن، از کجا فهمیدن ادرین توهم بود؟! 😡چی جوری غیبشون زد؟! 😕 برای امروز بسه،(کلمه خاموش کننده).(بعد از اینکه دختر کفشدوزکی و گربه سیاه از فرصت استفاده کردن و فرار کردن هاکماث هم به پناه گاهش برگشت. )

پایا این قسمت.

انچه خواهید دید: دارن در میزنن. پلگ پنجه ها بیرون... هویتش رو میدونی؟ اره،یعنی مجبور شد بگه... داری میگی فقط با اون گل اکسیر اماده میشه؟...چی تو لندن؟... این یعنی باید هویتم رو بهش بگم؟ 😞

ببخشید اگر کم بود،😉 لطفا نظر بدین. 😍😍 خداحافظ 👋👋👋

راستی از این به بعد شکلک ها میشن عنوان قهرمان های ما 👇 دختر کفشدوزکی: 🐞 گربه سیاه: 🐾 بای بای 👋👋