
تستو بزن و منتظر پارت بعد باش🥰

زندگی دوباره" پارت دوم .. ادمین جیهوپ تو یه خونه بیدار شدمو با تعجب به دوروبرم نگاه کردم . که اون پسری که اسمشو یادم رفت اومد کنارمو گفت : سلام میرا ، بهتری؟ گفتم : اسمت چی بود؟ گفت : جیمینم میرا : عا ببخشید جیمین اسمتو فراموش کرده بودم

جیمین : اشکال نداره تا یه مدت یکم چیزارو فراموش میکنی ، راستی؟ چیزی یادت اومد؟ میرا : نه .. _ یک ماه بعد _.. دوباره همون صحنه ! دوباره همون ادم دوباره پرتم کرد ! با پریشونی از خواب بیدار شدم ..
جیمین سمتم اومدو گفت : بازم ؟؟ میرا : اره دوباره همون از پنجره اون خونه پرتم کرد پایین ؛ دارم دیونه میشم جیمین کمکم کن ، اگر اون واقعی بوده باشهو واقعا یکی پرتم کرده باشه چی؟ جیمین : هی سعی نکن حقیقتو مخفی کنی تو خودتو پرت کرده بودی پایین میرا : حتما یه دلیلی داشته جیمین : پاشو بجای حرف زدن لباس خوب بپوش
میرا : چرا؟؟ جیمین : هوسوک داره میاد اینجا میرا : جیمینننن مگه نگفتی بهش چیزی نمیگی تا موقعی که من حافظمو به دست بیارم؟ جیمین : نمیتونستم بهش نگم ، بذار بیاد شاید بتونه یکاری کنه بلند شدمو توی کمد هارو نگا کردم داد زدمو گفتم : جیمین اینجا فقط لباس های پسرونست که .. جیمین : عام یادم نبود تو خونه ی من لباس برای تو نیست حداقل بیا دستو صورتتو بشور حالت غر زدن رفتم سمت اشپزخونه صدای در اومدو جیمین درو برای یکی باز کرد و گفت : خوش اومدی هوسوک ،، من میرم بیرون یکم کار دارم. بدو بدو اومدم بیرون و گفتم : جیمین کجا.. زبونم بند اومد خیلی جذاب بود . نیشخندی زدو گفت : تو که به من میگفتی اصلا جذاب نیستم چرا زبونت بند اومد؟؟؟ اب گلومو قورت دادمو گفتم : مثل اینکه فراموش کردی من حافظمو از دست دادم. هوسوک : اره تو گفتی منم باور کردم
رفتو نشست روی مبل ، من نشستم روبروش و گفتم : مگه من مریضم که ادا در بیارم حافظمو از دست دادم ؟ هوسوک : برای چی خودتو از بالکن خونت پرت کردی پایین؟ میرا : من اون کارو نکردم چرا هیچکس نمیفهمه هوسوک : چیزی یادت هست ؟؟ میرا : من نه تو نه برادرم نه هیچ خر دیگه ای رو یادمه ، حافظمو از دست دادم بفهمینن ...
رفتو نشست روی مبل ، من نشستم روبروش و گفتم : مگه من مریضم که ادا در بیارم حافظمو از دست دادم ؟ هوسوک : برای چی خودتو از بالکن خونت پرت کردی پایین؟ میرا : من اون کارو نکردم چرا هیچکس نمیفهمه هوسوک : چیزی یادت هست ؟؟ میرا : من نه تو نه برادرم نه هیچ خر دیگه ای رو یادمه ، حافظمو از دست دادم بفهمینن ...
اما صبر کن .. اون اون کیه؟ هوسوک : کی؟ میرا : من مدام یکیو میبینم که منو از بالکن یه خونه پرت کرده پایین .. هوسوک : ممکنه یه نشونه باشه .. حتی یادت نیست همکار من تو گروه بودی؟؟ میرا : کدوم گروه؟ هوسوک لبخندی زدو گفت : به برادرت بگو برات تعریف کنه .. خودمو جمع کردمو سرم روی دستام گذاشتم به خواب رفتم...

پایان پارت دوم" نظر بدید.. دستم خورد شد..
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی بعدییییی