رنج عشق❤PT2

اینم پارت 2 بعد چند ماه☺💙

بچه ها ببخشید داستان پارت 1 من کلی چیز نوشته بودم ولی پاک شد اگه شک کردین که چهیونگ موقع خواب گفت فلان بدونید که ات یونارو برد خونشون پیش خواهراش ا.ت:عالیه یونا تو گوشیتو اوردی؟ یونا:مگه میشه نیارم😂گوشیم بهترین رفیقمه...ا.ت:شیطون بلا مگه من بهترین دوستت نبودم؟ یونا:شوخی کردم..راستی بهت گفتم که فردا عصر ی برنامه هست واسه آیدلایی که از کمپانی یا بندشون اخراج شدن...چهیونگ:چی؟؟ا.ت مگه تو اخراج شدیییی ا.ت:خب راستش... یونا:یس

هیه:چی...جون من نگو که اخراج شدی ا.ت:عام..هیه:واییی علتش چی بوده؟؟ ا.ت:اون دختر پرافاده که ی لحظه اون لبای سیاهشو پاک نمیکنه و هی تند پلگ میزنه هیه:آهان اون حیونه؟خیلی ازش بدم میاد من:اوهوم منم همینطور بخاطر ادعاهای اونه که من اخراج شدم الان کمپانی میخواد جواب فنارو بخواطر دلایل دروغ و چرت و پرت اون ک ث ا ف ت بده؟ چه یونگ:یکی واس من دستمال بیاره دارم گریه میکنم😥 ی دستمال گرفت و محکم فین کرد هیه:عی.چندش.چهیونگ خب مجبور که نیستی آروم باش... روز بعد با یونا رفتم اون جایی که میگه همون برنامه پشت میز و میکروفن نشستم خانم تیT:خب حالا کانگ ا.ت.علت اخراج شدن شما چیه؟ ا.ت با ناراحتی:من با پارک رینا اهنگ خوندم.اون پرافاده ترین کسی بود که تاحالا دیده بودم.بخاطر افکار دروغ اون من اخراج شدم. ی هفته لب به هیچی نزدم الان شدم اسکلت اما این بود لیاقتم؟ هیه و چهیونگ و یونا اونجا که نشسته بودن گریه کردن

یهو چشمم به ی پسره افتاد بعد 2 ثانیه چشمام قرمز شد و گریه کردم خیلی آروم

یهو چشمم به ی پسره افتاد بعد 2 ثانیه چشمام قرمز شد و گریه کردم خیلی آروم

یهو اونیم که ا.ت براش گریه کرد هم گفت:من هیتای زیادی میگرفتم قبلا 6 بار اخراج شده بودم که دوست دخترم حلش کرد الان هفتمین بارمه از زبان ا.ت:اون..اون..اون الان چی گفت؟!....دوست دختر داشته؟؟..خدایا چرا همه کراشای من ی نفر دیگه رو دوست دارن.........از زبان هیه:فکر کنم ا.ت عاشق کیم نامجون شده...آخه وقتی نگاش کرد گریه کرد...کیم نامجون فوق العادست.خیلی ناراحتم که اخراج شد...اون..شاه رپ بود ا.ت:راستش من وکالیست گروهمون بودم.اعضای گروهمون آئینو ، لیسا،تایرن،ریوسا،شیورین و آیلس من رو ال الLL صدا میزدن چون من خیلی محبوب بودم.اسم فندوم ما GOD جی او دی بود به معنیGOOD بعد چند دقیقه که مراسم تموم شد نامجون از برنامه رفت بیرون از در که خارج میشه ا.ت هنگامی که گریه میکرد از پشت پنجره نامجون رو میدید که یهوو

شرایط گذاشتن پارت بعدیم: 10 لایک 5 کامنت15 بازدید پارت بعدی حتما جالب میشه ی شرط دیگه هم هص که اختیاریه باید 10 فالوور بگیرم