سلام من اومدم با پارت 9 این چند وقته حس نوشتن نداشتم ولی به خاطر شما نوشتم پس شما هم لایک و کامنت هم یادت نره 😉
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم پاشدم ببینم مرینت بیداره یا نه بالا رفتم و دیدم هنوز خوابه آروم رفتم رو تخت یه جوری بود عرق کرده بود بیدارش کردم بهار _ مرینت... مرینت بیدار شو مرینت با ترس از خواب پرید و داشت نفس نفس میزد با بهت به درور نگاه میکرد تا نگاهش به من رسید بغضش ترکید بغلش کردم گریه میکرد بهار _ آروم مرینت چیزی نیست نترس مرینت _ ب بهار... ک کت... بهار _ کت چی؟ مرینت _ کت بلانک... ک کت بلنک میخواست میراکلس رو بگیره ترسناک شده بود.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
اجی پارت بعدی رو کی میزاری
مردم اینقدر امدم دیدم نذاشتی
ببخشید الان میزارم
عالی بود
آجی میشی یاسمنم ۱۰ ساله
مرسی
حتما من بهارم 13 سالمه
خوشبختم آجی جون
عالی بود اجی ببخشید نتونستم کامنت بزارم
مرسی آجی
عالی بود منتظرم پارت بعدی رو بزار بااااااییی 💛
مرسی عزیزم