
خب این پارت دومه اوگه پارت اولو نخوندی اول اونو بخون مرسی حمایت میکنی ❤
گفتم: چییییی؟؟ تو- صبر کن اینجا واقعا چی کار میکنی؟؟؟ (توجه: اینجا اسم داداشتون دی او هست مثلا خواهرشین😬) ... دی او: خب نمیدونم خودمم اینجا چی کار میکنم ولی تو بالاخره قراره آیدل شی پس بیا اینا رو مامان داده که تو بخوری جون بگیری ... به بکهیون نگاه کردم که خیلی گیج به دی او نگاه میکرد و گفت: واییییی داداش خودتیییی؟؟🤨😍؟ من: بلههه؟ شما همو میشناسین؟ یعنی چی آخه؟... دی او: ارهههه این همون پسر بانمکس که آخر کلاس میشست با اون قد بلنده که موهاش آبی بود پچ پچ میکرد ! چطوری تووو ... بعد رفتن همو بقل کردن خب بنظر میاد توی دبیرستان از دوستای هم بودن^^
دی او: بیا بکهیون اینا رو واسه تو اووردم بخوری میدونستم بالاخره به آرزوت میرسی و آیدل میشی پسرم ! .... رفتم جلوتر دست به سینه و اخمالو یه مشت زدم به دی او و گفتم: بله بله؟ مگه اینا واسه من نبودن؟ و آها این آرزو من بود که آیدل شم چون بک که خودش همینطوری آیدل هست و اون خییییلی خوشگله .. بعد یه جیغ از روی خوشحالی کشیدم ... دی او: بک؟ چی؟ بهش میگی بک؟ خب باشه به مامان میگم ... من: بگو :|
بکهیون یک سرفه زد و گفت : اهم بک اسممه ... دی او: عههههه پس بهت بگم بکی؟ ... من : نهههههه ...دی او: چرااا؟ اه اه دختره لوس ... بعد مدیر برنامم اومد سمت ما اول به بکهیون یک چشم غره رفت و بعد به داداشم چون میشناختش و گفت: تو چجوری اومدی تو دی او؟ ... دی او: از در .....
مدیربرنامم : خب الان از همون دری که اومدی برگرد 😇 و شما دو تا همراه من میاین😡 .... من : خیلی خب چرا قاطی میکنی ... مدیربرنامه: رو تو قاطی نکردم بنظرت چشم های من کجه؟ دارم به بکهیون نگاه میکنم که دیگه اونطوری حرف نزنه ... من: نه نه سوتفاهم شده اصلا مشکلی نیست ... بک: خب پس بیاین برگردیم سالن .. بعد دم گوشم گفت: منم خستگیم در رفت ... یک لبخند زدم و دوتایی رفتیم داخل
بکهیون دوباره شروع کرد به خوندن آهنگ و ایندفه هم بهش زل زده بودم که یکدفعه یک چیز سیاهی اومد جلو چشمام منم از تاریکی ترس داشتم پس گفتم: منو دزدیدننن! ... مدیر برنامم: نه دختره خنگ😂 کتاب گرفتم جلوت بهش نگاه نکنی :/ چشمامو چرخوندم و دیدم که برام یک مسیج اومده
مسیج رو خوندم : [ با سلام ما SM هستیم شما یعنی ا/ت دعوت شدید به تک خوانی با بکهیون لطفا هرچه سریع تر مراحل خواسته شده را طی کنید یا برای رد کردن موضوع با مدیر برنامه خود مشورت کنید] وا ! این دیگه چیه من که هیچی ازش نمیفهمم !
مدیربرنامم: خب فکر کنم بدونم چرا گیج شدی اره این یک سوپرایز بود و من از قبل ترتیبش دادم چون فهمیده بودم اکسوال هستی و از اونجایی که خیلی تلاش میکنی این هدیه من به توعه البته نگم بهت چقدر طول کشید تا بکهیون رو راضی کنم .... بک از اونور شیشه اومد اینور و گفت: چیزی شده؟ ... من: بک تو دوست داری ما باهم آهنگ بخونیم؟ .... بک: ارههه چرا که نه؟ تو دختر خوبی هستی مطمعن باش تک خونی با من خیلی بهت کمک میکنه ... پریدم بالا و گفتم : ممنوووون پشیمونت نمیکنم❤💟
هفته بعد ما باهم آهنگ خوندیم و بعد از سه هفته آهنگ کاملا آماده شد و همه جا پر شده بود که : واو ا/ت دومین آهنگشو با بکهیون خونده حتما خیلی کارش خوبه
بعد از اون چند هفته، یک لایو گرفتم و توش درباره اینکه اکسوال ها بهم لطف کردن و آهنگمو که با بکهیون گوش دادن و اینکه به زودی آهنگ جدیدی منتشر میکنم و اینکه طرفدار هامو دوست دارم حرف زدم و بعد از اون کلی پیشرفت کردم :)
خب اینم تموم شد پارت آخر بود چون من وانشات مینویسم نه رمان ولی سعی کردم این پارتو طولانی کنم کامنت فراموش نشه مواظب خودتون باشین بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلاممم اگه میشه تستهای منم ببین بیب؟
وقتی با یکی حتی حرف نزدی نمیتونی بگی بیب بهش🤡
یادش بخیر ازت درخواست آریانا رو کردم:]♥️
دیگ تست نمیزاری بیب؟؟
سلام میشه تستای منم ببینین
نه نمیشه
امتهانات تموم نشد ؟
دیگع کلا تست نمی زاری؟
سلام امتحانات تموم نشد؟
لطفا بازم تست بزار تو خیلیییی خفنی لطفا بازم بزار
سلام ^^ مرسی بابت نظر های قشنگتون ، من یه مدت امتحان دارم پس واسه تست بعدی ممکنه یکم تاخیر داشته باشه 💜 تو این مدت خوشحال میشم داستان هامو به دوستاتون معرفی کنین
دی او هم اومد😀😍
مرسی عزیزم♥♥🥰♥