
خب خب توی این سه روز تلاش کردم که بیننده های داستانم زیاد بشه اما نشد اما اشکال نداره خب در اخر داستان یک چالش دارم و .....
(اول بالا رو بخونید و سپاس) دو روز بعداز زبان ادرین:وای خداا دارم دیونه میشم دو روز که از مرینت هیچ خبری نیست دیگه طاقت ندارم باید دنبالش بگردم.. پلگ پنجه ها بیرون از زبان ناشناس:تقریبا نقشم داره کامل میشه و بعد دیگه هیچ خبری از ابر قهرمان ها نیست و اونوقت من تنها ابر قهرمان میشم( براتون سوال که مگه اون ناشناس مارین نبود خیلی اشتباه فکر کردین این ناشناس کل داستان را تغییر میده)

( من دوست ندارم زیاد بپرم وسط اما این دو روز مرینت ومارین خیلی بهشون خوش گذشت بعضی هاتون خیلی عصبانی میشی میگین مرینت و آدرین فقط برای هم هستند) از زبان مرینت:توی این دو روز مارین خیلی باهام خوب رفتار کرده اما هر وقت میخندم یاد ادرین میکنم وجدا از اون۲ تاحس بد دارم که بهم میگه قراره اتفاقه بدی بیفته مارین:خوبه حالا مرینت بهم علاقه کامل داره حالا باید بهش پیشنهاد بدم و بعد دیگه خیلی بهش نزدیکم و میتونم.........اذیت کنم(اونجا که نقطه هست جای یه شخصی، توی نظر ها بگید اون شخص کی؟؟) حلقه که امادست اوضاع هم که خوبه پس وقتشه مرینت عزیزم میشه بیام تو گفت بیا رفتم و روبه روش زانو زدم و مرینت فرشته ی الهی من ایا من را قبول میکنید که از این به بعد من در تمام مشکلات شادی و غم در کنار شما باشم . (عکس انگشتر اسلاید بالا)
از زبان مرینت:مارین امد توی اتاقم یه مشت شعر خوند بعدش اخرش گفت کنارت باشم یه حلقه هم روبروم گرفت فهمیدم میخواد ازدواج کنیم منم جوابم .......... بلههه هست چون گفتم شاد اون حس های بدم از بین بره مارین:گفت بلهه انگشتر رو توی دستش کردم مرینت:اما بعد از بله گفتن انگار حس های بدم بیشتر شد بعدش مارین بهم نزدیک شد و گفت ممنونم و خودشو چسبوند بهم صورتش واورد نزدیک ((بوسیدم))منم برای اینکه ناراحت نشه منم همراهیش کردم تا۵دقیقه همراهیش کردم و بعددیدم دیگه خیلی چسبیده ازش(اه چندش)جدا شدم مارین:بهش نزدیک شدمو بوسیدمش اخه خیلی دختر خشگل و مهربونی بود باید مال من میشد،دیدم اونم همراهیم کرد.
برای اینکه خسته کننده نباشه (دو ماه بعد)نویسنده: توی این مدت دختر خاله آدرین دوسونی اومده فرانسه و پیش آدرین زندگی میکنه، مرینت هم به پدر و مادرش خبر ازدواج خودش و مارین رو داده اونا هم خوشحال شدن وفرد ناشناسی که در پارت های قبل گفته بودم هم نقشش رو با معجزه طاووس کامل کرده و منتظر زمان مناسب هست،درصفحهی بعد معلوم میشه که مارین میخواد چه کسی رو اذیت کنه وامروز توی داستان شنبه ساعت12:00هست.
ادرین:بعد از اون صحنه ای که دیدم وخبری که شنیدم دیگه حالم سر جاش نیست اما دوسونی از وقتی که امده خیلی بهم میچسبه طوری که حتی شب ها پیش من میخوابه (بر میگردیم به صحنه ای که ادرین دیده بود.)مرینت:رفته بودیم به یه کلوپ که مارین گفت بیا نوشیدنی بخوریم منم گفتم باشه اما پیک اول که خوردم خوشم امد و توی خوردن زیاد روی کردم رفتیم خونه من بدجور م.س.ت کرده بودم اما مارین نه اون کم خورده بود بعد من چسبیدم بهش(حرف های مرینت به مارین: خیلی عاشقتم مارین تو عالی هستی و به مارین محکم میچسبه و دستشو دور گردن مارین میکنه ولی اینجا مرینت تا میاد حرف بزنه مارین لبشو می بوسه ولش نمیکنه مرینتم که م.س.ت بوده توی حال خودش نبوده مارین همینطور مرینت رو گرفته و یک عکس از خودش و مرینت که در حال ب.و.س.ی.د.ن هم هستن میگیره و برای ادرین میفرسته بعدشم یک فیلم دو دقیقه ای میگیره (که بعدی گفتم مرینت و مارین در حال چکاری بودن)و بعد مارین مرینت رو توی تخت میخوابونه و دیگه واردجزئیات نشیم چون ممکنه ناظر تستم رو ثبت نکنه (پایان فلش بیک)
دوسونی:واییی ادرین از موقعه کوچیکیش جذاب تر شده اون مال من باید بشه (راستی فکر کنم فهمیدید که مارین عذاب کی میده) وباید به اون نزدیک بشم تا که مرینت رو عذاب بدم هههههههه(از اون خنده های شیتانی) نویسنده: وای که مرینت و ادرین نمیتونند از دست این عذاب ها فرار کنند.
خب خب خب شما ها با خوندن داستان من و معرفی کردن به دیگران و لایک و کامنت گذاشتن به مرینت و آدرین کمک میکنیم که از دست این عذاب ها خلاص بشن یادتون باشه شما تنها کسی هستیدکه میتونین مرینت و آدرین رو از عذاب ها ↓↓↓ نجات بدین و نکته های مهم!!!!!!↓↓ سن مرینت19 سن ادرین20 سن دوسونی19 سن مارین21 و عکس دوسونی در پارت بعد گذاشته میشه (با تشکر از ناظر عزیز که قراره تستم رو بخونه و ثبت کنه لطفا ناظر عزیز بخاطر بینندگان تست رو ثبت کن لطفا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادرینتی
آدرین
عالی بود ولی یک چیزی فکر کنم اگر بین بعضی از حرف هایی که نمیخوای وارد جزئیات بشی نقطه بزاری عدم تائید نخوره. مثلا ع. ا. ش. ق. ت. م
قسمت بعدی که نیامد
6:45دقیقه میادش
لایک ها کم هست. لایک رو زیاد کنید.
پارت بعدی رو کی میزارید
امشب ساعت 9تا11شب میاد
سلام اجی قسمت های جدید رویای میراکلس امد اگه وقت کردی بخون 😄 😊
میگما یعنی مارین با مرینت ازدواج می کنه
نمیتونم چیزی بگم اما اره ممکنه
حالا ببینین ادرین جلوی این قضیه رو میگیره یانه؟
من برسیش کردم
ممنونم
اما حرفتون رو متوجه نشدم
یعنی ایشون منتشر کردند