سلام همینطوربم که میدونید حسابم پاکیده حمایت کنید
اری:وقتی بیدار شدم رسیده بودم به هاگوارتز از ردامو پوشیدم چمدونم و برداشتم و از قطار پیاده شدم هاگوارتز خیلی بزرگ و قشنگ بود سوار قایق شدم از دریاچه رد شدم وارد هاگ شدم که یه نفر به نام پرفسور (مک گونگال) درباه جشن و گرئه بدنی اینا حرف زد وپرفسور رفت اون پسره مو سفیده کهه اسمش دراکو بود از هری درخواست دوستی کرد و دوست هری رون به اون خندید و دراکو اعصبانی شد به رون هری یه تیکه انداخ تو رفت
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
ما پاتر هدا فسیل شدیم شما هنوزم دارین داستان برای مالفوی هدا میگین😐😐😐
راس میگم به خدا😐😐
بعد دراکو هری رو میذارم خودم اول پاترهد بودم
دقیقا 😐 به زور یه داستان پیدا کردم نویسنده به هری یه شانسی داد تازه اونم چونودراکو برادر شخصیته بود 😂😂😂
شاید به هری برسسونم