کپی ممنوع و لایک کامنت یادتون نره . لطفا لطفا منو به بقیه معرفی کنید.
لیدی باگ:که یهو همچی تاریک شد
کت نوار:که یهو دیدم لیدی باگ بیهوش شد اما من حالم کاملا خوب شده بود و سریعگفتم که شاید لیدباگ
شاید به حالت اول برگرده بخاطر همین سریع برداشتمش و رفتم به خونهی استاد فو، ترسیدم که چیزیش شده باشه مجبور شدم گوشوارش
رو بردارم که ییهههووو دیدم ووووووووووااااااااااااایییییییییییییییی
مرینت دختر کفشدوزکی!!!!!!
اصلا باورم نمیشه !سریع مرینت رو بردم از بالکن توی خونشون روی تخت خوابوندمش و رفتم خونم پلگ پنجه ها داخل پلگ:وایییی چقدر گرسنمه ادرین غذاغذا میخوااااامممم ادرین:وای کشتیم پلگ بیا اینم کممبر هر چقدر میخوای بخور تا بترکی توی فکر بودم کهههه
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالللللللییییییی
ممنونم