تنهایی 3

سلام دوستان اومدم با پارت 3 تنهایی

توجه اینجا چون نیویورکه اسپایدرمن و ددپولم هستن چون نیویورکه دیگه 😅😅 الیا : دختر میدونی اسپایدرمن و ددپولم اینجان گفتم : به من چه نینو : الیا اسپایدرمن این عالیه خانم مندلیف: ( درسته 😅) توجه ( اینا الان تو اتوبوسن رسیدن نیویورک ) بچه ها رسیدیم به نیویورک تا 10 دقیقه ی دیگه میرسیم به هتل الکس : ایول بلاخره میرسیم اونجا حتما پیست اسکیت داره چون من اسکیت بورد اوردم یوهو زویی توجه ( زویی هم تو اردو هست خواهر کلویی) که ییهو

یهو یه کرگدن گنده با یه ادم که چهار تا دست از پشتش زده بیرون اومدن ( اسمش دکتر اختاپوسه ولی میدونی اصلا بهش نمیاد من بهش میگم چهار دست و کرگدن اومدن :) اقای داماکلیس : هرجا که جرم و جنایت باشه ابر جغد هم میاد الیا : وای خدا اون کرگدن و چهار دسته خدا جون ادرین : مطمعنین این 2 تا با ما کاری ندارن چون دارن میان سمت ما ددپول : داره میره سمت اون اتوبوس اسپایدرمن : وای خدا الان تار میندازم تا این گنده بره اینطرف کرگدن : مطمعنی جوجه عنکبوت اسپایدرمن : منظورت چیه کرگدن : بگو متکا ددپول : نگو اسپایدر من : متکا کرگدن : بخور ازین کتکا امیدوارم بااین دیواره حال کنی چهار دست : افرین کرگدن قرمز بیا جلو ( ددپول) ددپول : به کی گفتی قرمز❤ الان ابیت💙👈

مرینت : تیکی باید بهشون کمک کنم تیکی : باشه ادرین : پلگ باید کمکشون کنم پلگ : بابا ول کن ادرین : یه پنیر بهت میدم پلگ : بابا اصلا بیا بریم به کمک نیاز دارن 😂 تیکی خال ها روشن پلگ پنجه ها بیرون رسیدیم به محل حادثه توجه ( الان بخاطر کرگدن همه از اتوبوس پیاده شدن) دیدم کت هم اونجاست کت : سلام بانوی من کفشدوزک : تو اینجا چیکار میکنی پس پاریس چی کت : خب ببین کفشدوزک : باشه به خدمتت میرسم کت : باشه من از خدا هم هست تو به خدمتم برسی بهتره بریم باگابو

اسپایدرمن : اقا بدبخت شدیم ددپول خدا 2 تا قهرمان بفرست کمکمون اسپایدرمن : اینا کین کت : سلام ما قهرمانای پاریس هستیم اومدیم کمکتون کنیم ددپول : خدا من ماشین زن و پول میخوام ظاهرا شانسی بوده اسپایدرمن : شانسی بود کرگدن : اخی قرمز عنکبوت تموم شدن خالخالی و پیشی اومدن چهار دست: اره هرهاهو😂 کفشدوزک : ما کفشدوزک کت : و گربه ی سیاه هستیم اسپایدرمن و ددپول بلند شدن ددپول : حالا کی امادست 1 2 3 برین طبق معمول شکستشون دادن ددپول : ممنون خالخالی ممنون پیشی اسپایدرمن اینا چرا چشمک میزن کفشدوزک داریم به حالت عادی برمیگردیم ماجرای معجزه گرو توضیح دادم کت : یعنی شما معجزه گر ندارین اسپایدرمن و ددپول : نه ددپول یه جورایی جهش یافتست منم که عنکبوت نیشم زد و دست به ریشم زد

مرینت : تیکی این قهرمانای جدید واقعا جالب بودن شوخ طبع و خنگ البته ددپول خنگ بود اینجارو کت پیام داده ساعت 8 رو برج ایفل با عنکبوت و قرمز کارمون دارن ( ساعت 7 و نیم میباشد : )

8 : کفشدوزک سلام کت اون 2 تا کوشن کت : این فقط یه حقه بود من خودم باهات کار دارم کفشدوزک : اگه درباره ی هویت هاست که .... کت : میدونم ولی من به کسی نمیگم بهم اعتماد کن کفشدوزک : نمیدونم کت : تو الان یه نگهبانی باید هویته منو بفهمی کفشدوزک : هرموقع حاله کوامیت بد شد اونموقع هویت همو میفهمیم 👈 اسپایدرمن و ددپول داشتن رو پشت بوم پیتزا میخوردن که این دوتا رو دیدن......

اسپایدرمن : سلام خالخالی سلام پیشی کت : داشتم میرفتم که در گوش کفشدوزک گفتم من دوست دارم و دوست خواهم داشت چه بخای چه نخای که یهو با نیکس اومد گفت حالا کت نوارو نژاد بده یه تک تیرانداز داشت کت رو میزد تیر خورد یکم پایین تر از قلبش اسپایدرمن : منو ددپول میریم دنبال تک تیرانداز دنبال تک تیرانداز میرفتیم که گوشیم زنگ خورد ددپول : کیه اسپایدرمن: مایلزه الو سلام مایلز مایلز صدای تیر شنیدم اسپایدرمن: بیا به بیبیبیبییییدبتدبنب( ادرس) مایلز : باشه اومدم.....

کت : بانوی من کفشدوزک ایقدر پرحرفی نکن کت : هرچی بانوم بگه کفشدوزک : بانیکس چیکار کنم باید بزاری بمیره تا بتونی با معجزه گرش و معجزه گرت زندش کنی کفشدوزک : هویتش چی بانیکس : یه راهه دیگه هم هست که تو...... 👈کرگدن : اگه بخاطر اون حشره ها نبود من الان بهترین شرور نیویورک میشدم تازه کسی هم نبود که جلوم رو بگیره هاکماث : سلام کرگدن من هاکماثم........

امیدوارم خوشتون بیاد بدرود❤

❤ بدرود