خب خب دوستان اینم قسمت بعد کپی ممنوع
ادرین:یییهههوووو صدای بوم امد فهمیدم هاکماث حمله رو شروع کرده سریع تغییر شکل دادم و رفتم روی یکی از پشت بام ها مرینت:یییهههوووو صدای بوم امد سریع تغییر شکل دادم و رفتم روی یکی از پشت بوم ها که کت نوار رو دیدم رفتم پیشش سلام پیشی انگار الان موقعش هست کت: آره بانوی من انگار بقیه هم دارن میان. از زبان راوی: (خوب از اینجا به بعد من داستان رو تعریف می کنم البته بعضی از جاها رو تعریف می کنم اما الان من توضیح میدم) لیدی باگ: گردونه خوش شانسی یه طناب بهم داد.راوی: خب لیدی باگ میفهمه که باید با طناب چیکار کنه بعد به بقیه میگه که باید ابر شرور ها رو دست به سر کنند تا لیدی باگ بتونه نقش را عملی کنه. کت نوار:داشتم بابقیه مبارزه میکردم که دیدم قلب سیاه میخواد به مای لیدی شلیک کنه(قلب سیاه یک ابر شرور هست که با تیر کمان شلیک میکنه،
مای لیدی یعنی لیدی باگ)که سریع بریدم و گفتم ممممااااااااییییی لللللللیییییییددددددددییییییییییییی
(یعنی مای لیدی)نههههههههه!
راوی:فکر میکنید به کی تیر میخوره
پس بزنید صفحهی بعد تا بفهمید.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
بذار
طاووس لایلاس
حتما ابجی ریحانه منم همین کا رو میکنم میخوام یک تست درباره ی همین بنویسم
پس منم تست حتما میسازم
عالی بود اجی غزل
سلام اجی جونم
ممنونم اگه میشه منو به بقیه هم معرفی کنی که داستان منو دنبال کنن؟
معلومه که میشه اگه میشه تو هم همینکار رو بکن
سلام من ناظری هستم که این تست رو منتشر کردم عالی بود
خیلی ممنونم که تستم رو منتشر کردید
و ممنونم که داستانم رو دنبال میکنید
❤