
خب خب دوستان اینم قسمت بعد کپی ممنوع
ادرین:یییهههوووو صدای بوم امد فهمیدم هاکماث حمله رو شروع کرده سریع تغییر شکل دادم و رفتم روی یکی از پشت بام ها مرینت:یییهههوووو صدای بوم امد سریع تغییر شکل دادم و رفتم روی یکی از پشت بوم ها که کت نوار رو دیدم رفتم پیشش سلام پیشی انگار الان موقعش هست کت: آره بانوی من انگار بقیه هم دارن میان. از زبان راوی: (خوب از اینجا به بعد من داستان رو تعریف می کنم البته بعضی از جاها رو تعریف می کنم اما الان من توضیح میدم) لیدی باگ: گردونه خوش شانسی یه طناب بهم داد.راوی: خب لیدی باگ میفهمه که باید با طناب چیکار کنه بعد به بقیه میگه که باید ابر شرور ها رو دست به سر کنند تا لیدی باگ بتونه نقش را عملی کنه. کت نوار:داشتم بابقیه مبارزه میکردم که دیدم قلب سیاه میخواد به مای لیدی شلیک کنه(قلب سیاه یک ابر شرور هست که با تیر کمان شلیک میکنه، مای لیدی یعنی لیدی باگ)که سریع بریدم و گفتم ممممااااااااییییی لللللللیییییییددددددددییییییییییییی (یعنی مای لیدی)نههههههههه! راوی:فکر میکنید به کی تیر میخوره پس بزنید صفحهی بعد تا بفهمید.

لیدی باگ:یهو شنیدم کت نوار کفت مای لیدی نه بعد دیدم یهو... ....... ...... ..... ............ ... . . ............ . ... (کت نوار تیر خورد شوخی کردم با من همراه باش)↓↓ کت نوار سریع منو باخودش کشید و با هم توی هوا بودیم توی هوا انگار کنار کت نوار هم احساس خوبی داشتم که از رویام امدم بیرون کت نوار : لیدی باگ حواست کجاست مای لیدی اهایییییی مای لیدی چه عجب به خودت امدی سریع نقشت رو عملی کن چون ما دیگه داره نیرومون تموم میشه لیدی باگ:باشه اما به کمک تو هم نیاز دارم کت نوار:باشه میام راوی: طناب خیلی خیلی بلند بود که دو تا دور منطقه برج ایفل رو میگرفت بعد لیدی باگ طناب رو دور تا دور منطقه برج ایفل برد با کمک کت نوار طوری که همه ابرشرورها یک جا جمع شدند. و بعد با کمک معجزه گر اسب یعنی تله پورت کت نوار را برد پشت سر هاکماث و اسای هاکماث رو پودر کرد همه ابر شرور ها ناپدید شدن اما هنوز کار اصلی مونده بود لیدی باگ سریع با چند حرکت تمام آکوماها رو گرفت لیدی باگ:خدا حافظ پروانه کوچولو ها و کت نوار امد پیش من و گفت خیلی زیباست (اسلاد بالاکت نوار دستش رو دور کمرم کرد)کفشدوزک معجزه اسا(همچی به حالت اول برگشت)خب دوستان حالا نوبت هاکماث هست بریم سراغش.(خب حالا لحظهی سرنوشت ساز هست پس بزنید صفحه ی بعد)

خب خب و به به به اینم از هاکماث ببینیم کی ؟؟معجزه گر رو برداشتم راوی:همه باهم ←گفتن (هان)→ این که فیلیکس اگرست هست پسر عموی ادرین اگرست هست. لیدی:چرا فیلیکس همچین کاری کردی فیلیکس:چون من انگشتر های خاندانم میخواستم اون انگشتر ها به خاله امیلی و گابریل اگرست رستیدو هنوز هم پیش خاله امیلی هست ولی من نمیخوام لیدی باگ:فیلیکس من فکر نمیکنم که این دلیل اصلی این کار تو باشه پس لطفا حقیقت رو به ما بگو تا ما کمکت کنیم فیلیکس:شما هیچ کاری به جز قهرمان بازی بلد نیستید لیدی باگ:اما...(فیلیکس حرف لیدی رو قعط میکنه)فیلیکس اما نداره اره دلیل اصلی نبود اره من میخواستم پدرم رو زنده کنم لیدی باگ:اما تو اینو میدونستی که اگه ارزو کنی بابات زنده بشه فقط روحش زنده میشه اما جسمش نابود شده فیلیکس اما من پدرم رو بردم توی یه دستگاه یعنی پدرم هنوز توی کما هست.لیدی باگ:خب فیلیکس تو مارو ببرپیش پدرت تا ما هم ارزو کنیم(منظور از کنیم یعنی کت نوار و لیدی باگ چون توی داستان من قانون معجزه گر هاست)فیلیکس: واقعا همچین کاری میکنین لیدی باگ:اره،مگه نه کت نوار!! کت نوار: اره معلومه که همچین کاری میکنیم.( دوستان بخاطر اسلاید بالا معذرت می خوام چون تصویر دیگه ای نداشتم مجبور شدم این عکس رو بذارم شما هاکماث رو فیلیکس تصور کنید و زنبور ملکه هم زویی تصور کنید)بزنیدصفحهی بعد.
لیدی باگ: وقتی رفتیم توی مخفیگاه فیلیکس که پدرش اونجا بود نگاه به کت نوار کردم دیدم یکم ناراحته داشتم دیگه مطمئن میشدم که کت نوار هویتش آدرین هست. به کت نوار گفتم که وقتشه باید آرزو کنیم دست همدیگر را گرفتیم کت نوار: بعد همزمان با هم دیگه گفتیم تیکی و پلگ متحد بشید از زبان راوی: خوب بدون معطلی ادامه اتفاق رو به شما میگم، یهو دوره کت نوار و لیدی باگ فرا گرفت در همون موقع لیدی باگ و کت نوار با هم آرزو کردند که پدر فیلیکس اگرست زنده بشه دیگه او بیشتر و بیشتر شد تا اینکه ناپدید شد و لیدی باگ و کت نوار از بالا افتادم پایین(چون وقتی نور دور آنها را فرا گرفت لیدی باگ و کت نوار رو به هوا برد)نویسنده: خیلی ها می پرسند با معجزه گر لیدی باگ و کت نوار یک بار بیشتر نمیشه آرزو کرد اما توی داستان من سه بار میشه آرزو کرد اینو گفتم که بدونید واسه ادامه داستان بزنید صفحه بعد
از زبان ناشناس: هههههههههههه بالاخره موفق شدم معجزه گر طاووس را بردارم( دوستان عزیز توی قسمت های بعد مشخص میشه که این ناشناس کی هست و همینطور اتفاقاتی به جز شکست هاکماث میافته چون تو این قسمت هاکماث رو شکست دادن) لیدی باگ :بعد از ارزو کردن سرم یه خورده درد میکرد برای کت نوار هم همین طور بود که یهههووو صفحه ی بعدی
خوب دوستان یک چالش دارم آنچه خواهید دید بذارم یا نذارم اگه بذارم شما از قسمت های بعد که چه اتفاقی میوفته آگاه میشید و ممکنه قسمت بعد هم سر بزنید اما تو نظر ها بگید که آنچه خواهید دید بذارم یا نه؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بذار
طاووس لایلاس
حتما ابجی ریحانه منم همین کا رو میکنم میخوام یک تست درباره ی همین بنویسم
پس منم تست حتما میسازم
عالی بود اجی غزل
سلام اجی جونم
ممنونم اگه میشه منو به بقیه هم معرفی کنی که داستان منو دنبال کنن؟
معلومه که میشه اگه میشه تو هم همینکار رو بکن
سلام من ناظری هستم که این تست رو منتشر کردم عالی بود
خیلی ممنونم که تستم رو منتشر کردید
و ممنونم که داستانم رو دنبال میکنید
❤