تغییر بزرگ : معرفی

سلام به همگی من شروع کردم که داستان هایی که مینوشتم رو تو تستچی هم بزارم لطفا نظرتون رو بگید و اگه خوشتون اومد بگید که ادامش رو هم بزارم نکته علامت ات + و علامت کوکی &

نام : ات فامیلی: پارک سن : 19 ( یه نکته: الان ات دانشجوی سال 5 پزشکی هست که باید حدودای 24 سال داشته باشه ولی از اونجایی که تیزهوشه 19 سالشه) ملیت: کره ای ( کره ای هست و کره هم به دنیا اومده ولی از بچگی تو امریکا بزرگ شده ) ورزش: بازیکن حرفه‌ای بدمینتون و دفاع شخصی. پدر داره ولی مادرش وقتی 5 سالش بوده فوت میکنه. شغل پدر: صاحب یکی از بزرگترین شرکت های کره که در امریکا هم فعالیت میکنه. خصوصیت های اخلاقی ات: یه دختر شیطون، مهربون، درسخون، پایه، جذاب، پسر کش. خصوصیت ظاهری: خیلی خوشگل، موهای حالت دار مشکی بلند، ( عکس بالا)

موهای ات 👆👆

نام: جونکوک فامیلی : جئون سن : 24( دانشجوی سال 5 پزشکی ) ملیت : کره ای پدر و مادر داره ولی مادرش دور از خانواده تو فرانسه زندگی میکنه ورزش : شناگر و تکواندو کار حرفه ای و یه اسب سوار عالی. شغل پدر : صاحب یه شرکت خیلی بزرگ و یه کارخونه دارو سازی. خصوصیت ها اخلاقی: جذاب، به ظاهر مغرور، خوش استایل ، دختر کش، از اونجایی که پسر محبوب دانشگاه هست و خیلی خر پوله همه میخوان که دلش و به دست بیارن ( منظور دخترا ) ولی خیلی باهاشون سرد رفتار میکنه برای همین میگن مغرور جذاب، ولی با پسرا ارتباط خوبی داره . ( باید ببینیم با اومدن ات همون جور مغرور باقی میمونه😏)

ماشین کوکی👆👆

ماشین ات 👆👆

بچه ها اول درباره داستان میگم بعد یه قسمت از وسط داستان رو مینویسم ببینید خوبه یا نه🙃 داستان درباره دختر و پسری که هر کدوم تو دنیای خوشون در حال زندگی هستن و فکر و زکر اون ها موفقیت و درس و دانشگاه و تفریح های مورد علاقه هست که هدفشون خوشحال کردن پدران پر توقعشونه اما ایا اون ها با ملاقات کردن هم دیگه به زندگیه یک نواخت خودشون ادامه میدن؟؟؟؟ + کوکی بیا راحت شدی نقاشیم خراب شد 😶🙁 & اشکالی نداره یکی دیگه میکشی😂 + خیلی ممنون 😑 تازه صورتمم رنگی شد 😑 & کجا؟ + اینجا مگه نمیبینی؟ و با دستش به گونش که کمی با رنگ های نقاشی رنگ امیزی شده بودن اشاره کرد. & کو کجا من که نمیبینم😶 و صورتش و جلوتر میبره. + کوکی چرا انکار میکنی اینها دیگه😑 & اها اینجا. و خیلی اروم و نرم ل*بهاش رو روی گونه ات قرار میده و بعد از چند ثانیه به طرف ات بر میگرده............. ات بهت زده به جونکوک نگاه میکنه. الان اون چیکار کرده بود؟ میخواد با هام شوخی کنه؟ و به صورت کوکی که مملو از ارامش بود نگاه میکنه.