
سلام من اومد با پارت 5 ببخشید دیر شد 😘😘
پیغام رو باز کردم و رفتم سمت لیدی باگ رسیدم بهش و گفتم : سلام بر مای لیدی گرامی لیدی باگ _سلام کتی کت نوار _خب الان چه چاره اییم؟ لیدی باگ _ نمیدونم من آدرین اگراست رو گذاشتم یه جای امن وقتی به برگشتم اون اکوماتیزی نبود کت _خب بریم پیداش کنیم مای لیدی؟ لیدی باگ _ باشه بریم رفتیم تو هر کوچه و خیابونی رو گشتیم ولی نبود که نبود انگار آب شده بود رفته بود تو زمین کت _ حالا میخوام چیکار کنیم مای لیدی؟ لیدی باگ _نمیدونم کت 😞
واستاده بودیم که تلویزیون جلومون روشن شد خودش بود اون اکوماتیزی بود اکوماتیزی _ خب خب لیدی ب و کت نوار میبینم نمیتونید منو پیدا کنید ولی اگه دوست ندارید این خانم خانم ها (دوربین میره سمت نادیا که دستاش بسته بود و اون اکوماتیزی هم به انگشتش چونه ی نادیا رو میاره بالا) بمیره باید میراکلس هاتون رو به من بدید من تو استودیو م میبینمتون و خندید و تلویزیون خاموش شد کت نوار _ حالا چیکار کنیم؟ 😕
لیدی باگ _ بدو بریم سمت استودیو ما هم بدو کردیم کردیم رفتیم رسیدیم درو آروم باز کردیم اون اکوماتیزی هم وقتی تا مارو دید دست زد و آمد جلو : به به تشیف فرما شدید میبینم آمدید میراکلس هاتون رو بدید، نه؟ لیدی باگ و کت نوار با همدیگه داد زدن هرگز و بدو کردن سمتش اونم حالت هجومی به خودش گرفت و حمله کر. و با همدیگه میجنگیدیم و من که دیدم فایده نداره جنگیدن گفتم : هوا مو داشته باش کت
لاکی چارم زدم و یه قیچی بهم داد به دوروبرم نگاه کردم یه پارچه دیدم و برشش دادم و به کت گفتم : کت کمربند کت _ بفرما کمربند رو سمتم پرت کرد و منم گرفتمش و به پارچه وصل کردم رفتم رو سقف وصل کردم و گفتم : ببینم میتونی منو بگیری؟ و از خودم شکلک در آوردم 😜اونم عصبانی شد و آمد دنبالم منم فرار کردم که پاش گیر کرد به پارچه و به سقف آویزون شد منم رفتم سمتش
دستبند و برداشتم و شکستمش اکوما آمد بیرون و با یویوم گرفتم قیچی رو پرت کردم گفتم : میراکلس لیدی باگ و همه چیز درست شد نادیا رو بلند کردم و گفتم خوبی؟ نادیا _ ممنون لیدی باگ خوبم لبخند زدم و رفتم سمت اون خانمی که اکوماتیزی شده بود و گفتم : شما هم خوبید؟ خانمه _ بله لیدی باگ لیدی باگ _ خونتون کجاست؟ خانمه _******** ( مثلا آدرس رو گفت) رو به کت کردم و گفتم : من میبرمش کت 🙂 کت نوار _ باشه مای لیدی🙂
لیدی باگ _راستی برو به اتاق ****** و آدرین اگراست رو بیار اینجا آخه بهش گفتم نیاد بیرون کت خندید و گفت : چشم خانمه رو گرفتم و گفتم : خدافظ و رفتم اون خانم رو رسوندم خونه و رفتم خونه تو اتاق غیر فعال شدم و رفتم داخل هال دیدم بهار خوابیده تلویزیون رو خاموش کردم دلم نیومد بیدارش کنم روش یه پتو کشیدم و رفتم تو اتاق خوابیدم فردا صبح 👈 با صدای آلارم گوشی بیدار شدم و رفتم دست و صورتم رو شستم رفتم پایین بهار هنوز خواب بود وای خدا بهار از من هم خوابالوتره بیدارش کردم
مرینت _ بهار،بهار،بهارررررررربهار _ بله 😴 مرینت _ بیدار شد بهار پاشد چشاش پف کرده بود که باعث شد خندم بگیره ولی نخندیدم مرینت _ بیدار شو صبحانه بخوریم بهار _ وا مگه الان تو نباید دیرت شده باشه؟ 😕 مرینت _ اره وای الان خوابم رو درست کردم یه ساعت دیگه شروع میشه پاشو صبحانه بخوریم بهار پاشد و رفت و دست و صورتش رو شست منم تاوقتی صبحانه آماده کردم مامان بابا هم بیدار شدن و با هم صبحانه خوردیم و با هم رفتیم مدرسه بهار هم آمد
من رفتم داخل کلاس و بهاررفت داخل دفتر خانم بوستیه آمد و کلاس شروع شد. از زبون بهار یعنی من 👈 رفتم داخل دفتر چون قرار بود با آقای داماکلیس برم سر کلاس که منو معرفی کنه ( خوب بچه ها چون من مثلا جزو شخصیت ها حساب میشم مثلا تو مدرسه هم ثبت نامم) منتظر بودم که کار های آقای داماکلیس تمام بشه وقتی تمام شد رفتیم سمت کلاس خیلی ذوق داشتم خیلللللیییی رسیدیم پشت در یه نفس عمیق کشیدم آقای داماکلیس در زد و گفت : ببخشید خانم بوستیه میتونیم بیایم داخل؟ خانم بوستیه _حتما بفرمایید
منو آقای داماکلیس وارد شدیم تا وارد شدم با لبخند مرینت و آدرین مواجه شدم آقای داماکلیس _ خب بچه ها ما امروز یه دانش آموز جدید داریم بهار بهار _ سلام خوشحالم که تو کلاس شمام خانم بوستیه _ سلام عزیزم آقای داماکلیس _ خانم بهار شما پیش خانم لایلا بشینید. وقتی اسمش رو شنیدم اعصبانی شدم بهش نگاه کردم اصلا دوست نداشتم پیشش بشینم اه اه دختره ی چندش 🤢😣 منم سریع گفتم : اممممم ببخشید ولی من نمیتونم عقب بشینم جون چشمام ضعیفه. آقای داماکلیس _ پس میخوای جای میلن بشین
خوب بود چون نزدیک مرینت و آدرین بود گفتم : عالی و رو کردم به میلن و گفتم :اشکالی نداره که؟ 🙂 میلن _ نه عزیزم بیا جای من بشین بهار _ مرسی 😊 خانم بوستیه خب حالا که جا ها معلوم شد بهار زود برو پیش الکس بشین که خیلی عقبیم بهار _ چشم رفتم و نشستم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 💛 زود پارت بعدی رو بزار بااااااییی 💛 💛 💛 💛 💛
مرسی
ععااااللیی ✨✨✨✨✨✨✨
مرسی ❤️
💗
عالی
راستی توی پارت قبل اسم مجریه رو پرسیده بودی اسمش الکه😁
مرسی 😘