آخیش خیلی وقت بود صدای کلید کیبوردم و بسته بودم چ صدای خوبی میده دلم میخواد همش باهاش چت کنم😂💕
اینا چی دارن میگن😳 متیو:ببینید خانوم تا مشکلی پیش نیومده لطفا سریع از اینجا برید! زنه:لطفا بذار ببینمش اون دخترمه دختر منه😭 متیو ازت خواهش میکنم😢 مر... که احساس کردم دیگه نمیشنوم انگار یه چیزی روی گوشم بود! بهش دست زدم مثل دست آدم بود! که متیو متوجه من شد و زود دست اون زنه رو گرفت و کشید سریع اون چیزی که روی گوشم بودو برداشتم و جلوشون سبز شدم یه مرینت:گیر افتادی متیو خان! که از پشت کمرم گرفته شد متیو:سابین برووووووو و اون زنه اول به من نگاهی انداخت و بعد پا به فرار گذاشت یه صدا توی گوشم پیچید: خب همکار😄 چی آدرین! برگشتم و نگاهش کردم مرینت:چرا اینکارو کردی😡 متیو:بهت گفته بودم دنبالش نباشی برگشتم و گفتم:دنبالش باشم چی میشه؟ متیو:مرینت😤 مرینت:متیو😤 متیو:مرینت😤 آدرین:بسهههه بعد شونه هام و گرفت و من و برگردوند سمت خودش و گفت:مرینت! بیا بریم و دستم و کشید و از اونجا برد توی حیاط و در ماشینش و باز کرد که لوکا از بیرون با عصبانیت اومد داشت سمت ما میومد آدرین به من اشاره کرد و منم نشستم توی ماشین در ماشین و بست و رو به لوکا که کنارش بود کرد ولی نمیتونستم صداشون و بشنوم لوکا خیلی عصبانی بود اما آدرین با آرامش یه کلمه گفت و سوار شد و از در پشتی زد بیرون
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
47 لایک
عالی بود 💛
عالی گلم به داستانم سر بزن❤❤❤🥰😘😘😘😘
عالی بود گلم 💛 زود پارت بعدی رو بزار بااااااییی 💛 💛
ادرین مری رو می.بوسه😍😍💖💖
عالی بود گلم 👌🌹😗
عالی بود اجی بعدی
وای عالییییییییی
عالی بود
مرسیییی اجی دستت دردنکنه
لطفا بعدی رو همین امشب یا فردا بزار و اینکه ععععااااااااللللیییییی بود