اینم از فصل 2.
3 هفته بعد...
آقای خرچنگ دوباره از تو بلندگوی رستوران گفت:همه کارکنان به دفتر من.باب وبختاپوس به دفتر آقای خرچنگ رفتن.آقای خرچنگ گفت:یه نامه برام اومده که درواقع یه وعوت نامه است.یه دعوت نامه برای مسابقه غذا در کانادا.مثل اینکه همه رستوران دارای جهان میان تا با رستوران دارای دیگه رقابت کنن.بختاپوس گفت:خواهش میکنم نگید ما باید ب بریم کانادا و تو اون مسابقه شرکت کنیم!آقای خرچنگ گفت:دقیقا.
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
ممنونم
عالی بود