بریم برای پارت 4
+ از قصر بالاکیو بیرون اومدم احساس عجیبی داشتم حس میکردم چون جون یه نفر و نجات دادم یه فرشته ی تمام عیار مهربونم غول تشن و صدا زدم - بله بانو سایشیکا + من و ببر به قصر آسارانیشا-چشم بانوی من- بانوی من میشه یه سوال ازتون بپرسم +بپزس- شما چرا اینقدر خوشگلی+چی من من خب نمیدونم این آفریده خداعع خدا ما رو اینجور آفریده - اره ولی شما با بقیه نوجوونا فرق دارید /با خجالت/+نه اینطور نیست من از نظر تو خوشگل به حساب میام ولی همه به اندازه کافی زیبا هستند - بله شما خیلی فهمیده و با وقارید + نظر لطفته غول تشن تو هم خیلی قوی و قدرتمندی و در برابر زورگو ها وایمیستی و مراقب ضعیفا هستی - واقعا + بلع !- آخه تا حالا هیشکی بهم این و نگفته بود / با ناراحتی/+ چی چرا / دلم برای غول تشن سوخت گناه داشت 🥺/- آخه من خیلی زشت و ...+ نه نگو هیچی نگو باورت نمیشه اما تو قوی ترین و مهربان ترین موجود هستی که من و همه تا حالا تو عمرشون دیدن- ممنونم بانو اما سلطان آسارانیشا من و به چشم یه نوکر میبینن و فقط کاراشونو به من میدن من مثل یه وسیله برای ایشون+ آه ناراحت نباش غول تشن اون خیلی گستاخع ولی از نظر من وقتشه که دیگه تو هم برای اون کار نکنی / بهش حرف حق و زد / - واقعا بانو + اره واقعا تا کی باید برای اون کار کنی - احساس میکنم شما راست میگید ... بله بانو سایشیکا بله من باید همین کار و کنم دیگه به اون موجود گستاخ سلطان نمیگم + آفرین خودشه تو میتونی / به قصر نزدیک شدن /- ممنون شما با من درد و دل کردید فوق العاده اید+بازم نظر لطفته
+ بازم خوشحال شدم برای این که باعث شادی 2 نفر شدم هم تالون هم غول تشن/وارد قصر شدم/+سلام آسارا-سلام رییس شب کارتون چطور بود+عالی بود بهترین ماموریت عمرم بود - خوبه + آسارا تو ... - من چی + تو چرا غول تشن و به چشم یه نوکر میبینی اون که وسیله تو نیست - چرا هست و این جا قصر منه و من هرکاری بخوام میکنم + اره درسته اما چون فکر کردی یه قصر ساختی مالک جهانی نخیر آقا کوچولوووو اینجوریا نیست - به من چی گفتی + همین که شنیدی خوش ندارم یه چیزی و 2 بار به یه ابله بگم - ببینم مثل این که یادت رفته من قلبتو درست کردم هاااا+ نه من یادم نرفته اما این یعنی منت گذاری میفهمی وقتی آدم یه کاری میکنه 200 بار منتشو بزاری انگار که اصلا این کار و نکرده - خب پس که اینطور + بله -/آسارا داشت به سایشیکا نزدیک میشد / + چیکار داری میکنی - همون کاری که اول از همه باید میکردم / رفت و رفت و رفت جلوی صورت سایشیکا وایستاد و داشت یه ورد میخوند/+ صبر کن صبر کن داری چیکار میکنی - لالالاکوشانوسوفاتومینیلاشوراسی... و ورد و ... داشت میخوند + اگه داری ورد و میخونی من حرفی ندارم بخون حاضرم جونمو بدم ولی نبینم کسی بخاطر تو داره زجر میبینه- آسارا وایستاد = عه جدی + بلع - تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی و منم هرکاری بخوام و میکنم حالا گرفتی چیشد+ نه نگرفتم من میتونم قصرتو داغون کنم خودتم یسرع مختل کنم- هی فک نکن خیلی شاخی چون لقب رییس بت دادن همه کاره که نیستی + اگه من همه کاره نیستم تو هم هیچ کاره نیستی تو هم هیچ کاری نمیتونی با کسی کنی
حالا هم بیا ورد و بخون من از تو نمیترسم سلطان دروغین سلطان کسیه که به کسی دستور نده با همه مهربون باشه و ...- ببین تو دیگه لازم نیست به من بگی چیکار کنم+بسته دیگه ورد و بخون -/یه برقی توی چشمای آسارا دیدم / نه لازم نیست دیگه دعوا کافیه به فول تشن میگم بیاد ببرن خونتون+ واقعا راست میگی - بلهه +/اما احساس میکردم یه نقشه ای تو سرشه برای همین هیچی نگفتم/- غول تشننن* بله *- پس قربانت چیشد+ ولش کن اسارا بزار راحت باشه - با عصبانیت= دفعه ی دیگه تکرار شه برات میگم+ خیلی خب کافیه غولی من و ببر
-ممنون که ازم دفاع کردی + خواهش میکنم عزیزم غول من و برد به خونمون اولش رفتم و روی تخت دراز کشیدم مامان و بابا اومده بودن و گفتن کجا رفته بودی تو این شب گفتم+ رفته بودم ماست برا شب بخرم- پس کو کاستن+ نداشت - مامان باحالت شک نگاه کرد و گفت خیلی خب باشه لازم نکرده تو اشپز باشی برا ما+ چشم مامان 😓 بابا گفت = سایشیکا بدو برو دیش و درست کن فوتبال قرارع بده + چشم بابا - مامان = نه بابا لازم نکرده سایشیکای دست و پا چلفتی دیش و برا ما درست کنه پدر= میشه این قدر تو غر نزنی زن مامان = نه نمیشه و دعواشونشد همون لحظه+ چه اتفاقی داره میوفته / رعد و برق بزرگی با تگرگ زد / اما الان هوا که خوب بود ... همون لحظه سایشیکا از دعوا استفاده کرد و از خونه زد بیرون صدای خنده شیطانی آسارا بود + میدونستم کار اون شیطان پلیده اما من قویم شکستش میدم .. حتی به قیمت جونم که شده این کارو میکنم - سلام سایشیکا رییس کوچولوووووووووو+ سلام آسارا این کارا چیه میکنی چرا رعد و برق به پا کردی /یهو رفت تو آسمون و چشاش شیطانی شد و قرمز و چهارزانو روی هوا بود همه مردم اومده بودن بیرون از خونه هاشون چون طوفان خیلی شدید بود و نزدیک بود سقف خونه ها کنده شده- دیدی سایشیکا من میتونم هر کاری کنم و تو هم هیچ کاره ای + خیلی خب باشه اسارا اصلا تو همه کاره اما اینو بدون منم امروز که فهمیدم رییس شبم همه کاره ی جهانم و حس قدرت میکردم اما وقتی که توی اتاق تالون بودم و اون شعر بچگیامونو براش خوندم مهم ترین چیز و فهمیدم - بگو ببینم چیییی/با داد/+ فهمیدم که قدرت عشق از همه چیز بالاتره و ارزشمند تره🥺🥺 آسارا شاید تو الان فکر کنی تمام قدرت جهان برای توعه اما این و بدون تا خودش نخواد هیچ اتفاقی نمیافتد/منظورش خدا/ پس منطقی تر فکر کن و به اطرافیان نگاه کن
+ببین همه ترسیدن - بعد از کمی فکر کردن گفت = خفه شو عوضی تو یه دختر نمک نشناسی که من وقتمو الکی بپاش ریختم برای این که قلب مسخره ات درست شه میدونی چیه همین امروز من فهمیدم - اگه قدرت قلب تو رو غیر فعال کنم میتونم سرت و کنترل کنم و از طریق سرت یعنی مغزت جهان و فرمانروایی کنم .. + چی چجوری - چون تو یه چیز خاص درونته و همه چی برات ممکنه + داری اشتباه میکنی آسارا من و تو هیچی نیستیم ما فقط یه موجود در دنیای هستی هستیم - ساکت شو دیگه بستههه اسارا داشت نزدیک بمن میشد و خنده شیطانیش بیشتر و بیشتر همون موقعه بود که از طریق دستش ..- بای بای رییس کوچولو + دیگه هیچی ندیدم تصویر روبروم داشت تار و تار تر میشد و من دیگه آسارا رو ندیدم ...
مامان و بابا بیرون اومده بودن و داد میزدن سایشیکا کجا داری میری اما من دیگه توان گفتنشو نداشتم .. + وقتی چشام و باز کردم خودمو تو یه مکان قرمز دیدم که انگار آسارا داشت من و کنترل میکرد احساسات شیطانی به من قلبه میکردن اما هنوز یه قسمت کوچکی از مغزم باقی مونده بود که اسم اون قسمت قسمته عشق بود❤️ چونکه قسمت کوچکی از مغز برای من بود میتونستم به سختی فکر کنم و برام دشوار بود اما همینم برای من کافی بود چون جادوی عشق بالاترینه فکر و فکر میکردم تا این که یه فکری تو ذهنم جرقه زد....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!

خیلی خوب بود تستت لایک شد
ممنون عزیز 😊😊😊😊😊🥰🥰🥰🥰❤️❤️
😹😹😹😹❤❤
یعنی ممنون ساغرررررمممم
ممنون
عالیییی بود❤❤❤❤