هری پاتر:زندگی نو(7)

(یک ماه بعد)از زبان میشل:امروز کوویدیچ دارین البته به ماه پیش روز بعد کلاس هاگرید داشتیم ولی بخاطر من انداختنش عقب امیدوارم امردز دیگه بدبیاری نیاریم به خدا دیگه بسه اعصابم خورد شد سلام بچه ها رون و هری:میشل؟! هرمیون با لحنی سرد و روبه دیوار:سلام😒هری:میشل حالت خوبه میتونی بازی کنی؟میشل:آره حالم خوبه اصلا چرا انقدر بخاطر من نگرانی؟خب دیگه بیاین بریم ولی هری یادت باشه جوابمو بدی من یه چیزی بخوام گیر میدما

مجری(اصلا یادم نمیاد اسم اون پسر مو فرفریه که کوویدیچ گذارش میکرد یکی تو نظرا بهم بگه لطفا):بازی کنا سر جاشون آماده امیدوارم بازی خوبی باشه جست و جوگرا باید اسنیچ طلایی رو بگیرن تا بازی رو به نفع خودشون تموم کنن خب بازی شروع میشه.....

(اوایل بازی)ده هیچ به نفع گریفیندور اوووو اونجا رو ببینید اسنیچ طلایی دراکو مالفوی و میشل پاتر میرن تا اسنیچ رو بگیرن یه بلاجر داره میشل پاتر رو دونبال میکنه لوسیوس مالفوی داره یه چیزی زیر لب میگه و بلاجر هم هنوز دنبال میشله

فهمیدم لوسیوس داره بلاجر رو کنترل میکنه برمیگردم سمت رون که بهش بگم که یهو....

صدای جیغ میاد برمیگردم سمت زمین کوییدیچ مجری:واییییی بلاجر میخوره به میشل پاتر و پرتش میکنه داخل ستون گریفیندووووور وای نه همه میریم تو زمین میشل کشون کشون روی زمین از توی ستون میاد بیرون کنار لبش خون هست

میاد بیرون و روی زمین خون بالا میاره یکی از تختای درمونگاه رو میارن میشل رو میزارن روش و میبرنش درمونگاه ما هم همراه دامبلدور و بقیه میریم...

پرستار میگه که بلاجر خیلی محکم خورده به شکمش و نزدیک دنده هاش خورده اگه یه زره بالا تر میخورده ممکن بوده که دنده هاش رو بشکنه😨😱

بعد از یه روز میشل به هوش میاد پایان سال تحصیلیه وای نه دوست ندارم به خانه دورسلی ها برگردم برای شب کریسمس میریم خونه رون اینا بعد دیگه هرکی میره خونه خودش...

خیلی دوست دارم یه هدیه برای میشل بگیرم آها فهمیدم چی بگیرم از زبان میشل:فردا شب کریمسه و خونه خانواده ویزلی هستیم دیروز حالم خوب نبود ولی الان خیلی خوبم........

ممنون که داستان رو خوندی

با چهارمین نظر پارت بعدی رو میزارم