برو بخون😜😜😜
ادرین:طنابا رو از دور پاش باز کردم اوردمش بالای اب داشت نفس نفس میزد مرینت:یه پسره اومد طنابا رو باز کرد و منو برد بالا داشتم سرفه میکردم نفسمم بالا نمیومد ادرین:موهاش اومده بود تو صورتش از لای موهاش چشماشو دیدم چه چشمایی داشت😍 مرینت:داشتم خفه میشدم خیلی بد بود داشتم میرفتم پایین(بلند میگه) که یهو به خودم اومدم دیدم تو بغل پسره هستم😐سریع ازش دور شدم موهامو زدم کنار گفتم تو کی هستی ادرین:موهاشو زد کنار واییییی چه صورتش نازهه😍گفت تو کی هستی گفتم من اینجا کار میکنم که دیدم افتادی تو اب(اینجور عاشق شدن تو اب تو تستچی اصلا نداشتیم نه؟؟؟😂)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
55 لایک
خدایی
فقط یک بار جای حساس قطعش نکن
به تست های منم سر بزنید
به اسم
Adrian's love to marinate
عالی بود ابجیییی
داستان جدید😐😐😐عالی بود ولی خدا وکیلی تا پارت بعد بیاد ما رو دق مرگ نکن
عالی بود
داستان منم بخون فکر کنم دوست داشته باشی و آجی میشی من نازنین هستم 12 ساله
اره اجی
عالی بود 🌷
راستی مگه دیگه قهرمان نیستن مرینت و آدرین
تو این داستان نه
پارت بعدی زود
عالیه😘
خیلی خیلی خیلی محشر بود بعدی رو زود بزار لطفا