خوب خوب خوب خوب اینم از قسمت دوم رویای میراکلس امیدوارم که خوشتون بیاد
مرینت: بعد از کلاس داشتیم می اومدن بیرون که یک ابر شرور دیدم... بازم هاکماث یک نفر دیگه هم شرور کرده رفتم توی یک کوچه و تغییر شکل دادم.ادرین: کلاسم تموم شده بود داشتم میرفتم خونه که دیدم حاکماث یک نفر دیگر را شرورکرده رفتم توی یک کوچه و تغییر شکل دادم
هاکماث: باز احساس منفی حس می کنم حس منفی یک دختر چقدم قویه برو اکومای من و اون رو شروع کن.
رز: خیلی ناراحت بودم که دیدم وای نه آکوما.هاکماث: خوک سیاه من به تو قدرتی میدم که همه چیز و همه کس را نابود کنید اما در عوض من موجزه گر های کت نوار و لیدی باگ رو می خوام.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالی بید
عالی بود
❤️❤️❤️❤️❤️❤️وایی عالی شده❤️❤️❤️❤️❤️❤️
وای عالی بود🤩 خیلی داستان قشنگی بود❣بازم برامون از این داستان ها بزار👌🏻☺