7 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝑎𝑟𝑚𝑦 انتشار: 3 سال پیش 56 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سریعا آمدم با پارت دو😐😂
شوگا
در ماشین رو باز کردم و سوار ماشین شدم و دیدم داره برام به طرز کیوتی دست تکون میده در جوابش لبخند زدم ولی فک نکنم ببینه چون شیشه دودیه لیمونادو برداشتم تا یه نفسه سر بکشم اخراش بود که یهو یاد کاری که کرده بودم افتادم محکم قوطیو گذاشتم سر جاش و گفتم من چیکار کردم؟ بهش نخ دادم الان؟ چرا اونوقت ؟ محکم زدم رو پیشونیم اما با خودم گفتم مهم نیس همین فردا میرم اونجا و بعد اینکه غذا رو خوردیم بهش میگم که حسی ندارم بش و وقت اضافی برا این منگل بازیا ندارم بلاخره رسیدم خونه و فقط لباسامو در اوردم وخودمو پرت کردم رو تخت
تینا
رژ صورتیمو تمدید کردم دامنمو مرتب کردم و برای اخرین بار به خودم تو اینه نگاه کردم خوبه یه یه بار دیگه موهامو مرتب کردم و جلوی در رفتم وای باورم نمیشه بلاخره یه بار این راننده خنگول من به موقع اومد در طول راه به خودم قول دادم بهش بگم دیگه نمیخام ببینمش و این فقط جبران لطف بوده سخت این بود که نباید موقع گفتن به چشماش نگاه میکردموگرنه مثل اوندفعه بازم باید به چشماش خیره میشدم و دهنم بسته میشد
وارد رستوران شدم و دیدمش که داشت سر یه میز دو نفره نشسته بود و سرش تو گوشیش بود
شوگا
با شنیدن صدای در سرمو اروم بالا اوردم خودش بود وقتی روشو برگردوند اروم سرمو اوردم پایین که انگار دارم با گوشیم کار میکنم ولی زیر چشمی میپاییدمش چهرش اصلا شبیه دخترای اینجا نبود اون واقعا خاص بود همونجوری داشتم نگاش میکردم که یه لحظه به خودم اومدم چی ؟ اما من یونگی ام مین یونگی پسر مغروری که تنها عشقش خوابه ! نه هیچ کس دیگه ای برا چی خجالت بکشم از اینکه نگاش کنم مگه چی میشه؟
اینبار سرمو بالا گرفتم و باغرور تو چشماش زل زدم داشت دامنشو مرتب میکرد سرشو اورد بالا و چشم تو چشم شدیم نه اونم دست بر نمیداشت نمیخواست کم بیاره منم گارسونو صدا زدم تا غذا سفارش بدم
تینا
گارسون اومد با یه منو که از موی راپونزلم بلند تر بود پوفی کردم و گفتم اینم ازین که سرشو اورد بالا و پرسید چی میخوری گفتم هرچی خودت میخای اونم گارسونو صدا زد و گفت یه غذا به پیشنهاد سر اشپز قیمتشم مهم نیست چشمام گرد شد خوبه حالا به حساب منه و این داره میگه مهم نیس بعد سالها بلاخره اوردنش این چه کوفتیه دیگه میگو؟؟؟ اونم نیمه خام ای وای حالا همچیش به کنار من که بلد نیستم میگو پوست بگیرم اینو کجای دلم بزارم دیگه که دیدم شروع کرد اروم و با ظرافت پوست میکند و میخورد و من مات نگاش میکردم ودر تلاش بودم یاد بگیرم داشت پنجمین میگو رو میخورد ولی من هنوز سر در نیاورده بودم همونجور که سرش پایین بود گفت نمیخوری؟
وای خب اینکه بگم بلد نیستم پوست بکنم که خیلی ابرو ریزیه پس گفتم من میگو دوست ندارم _نمیخوای امتحان کنی؟
_نه گفتم که دوست ندارم.
چیزی نگفت ولی یکم بعد دستشو جلوم گرفت یه میگو پوست کنده و تمیز دستش بود
_امتحان کن
منم که از خدا خواسته و گشنه از دستش قاپیدم و خوردم و نا خوداگاه گفتم وای ممنون چشم قشنگ خیلی عالیه و بعد دستمو محکم گرفتم جلو دهنم عجب گندی به بار اوردم دستمو اروم از رو دهنم برداشتم و بهش نگاه کردم قشنگ میفهمیدم اونم سوتی بزرگمو فهمیده و کارم ساخته اس
اروم گفتم منظورم این بود که مم ممنون اقای هر چی به خودم فشار اوردم اسمش یادم نیومد اونم که فهمیده بود وعض خرابه با مکث گفت مین یونگی شوگا صدام کن
شوگا
یکی از میگو ها رو پوست کندم و جلوش گرفتم اونم تو هوا گرفتش و گفت وای مرسی چشم قشنگ خیلی عالیه چی؟ الان به من گفته بود چش قشنگ؟ یعنی بنظرش چشمای من قشنگ بودن ؟ تا حالا کسی اینو بهم نگفته بود حتی تو رسانه ها از چشمام به عنوان یه چیز فان یاد میشده که واقعا حالم ازش به هم میخورده و اینکه یکی بهم بگه چشم قشنگ واقعا برام حس تازه و قشنگی بود یه لحظه واقعا تپش قلبمو حس نکردم ولی یه لبخند ملایم زدم و نگاش کردم انگار تازه فهمیده بود چی گفته دستشو گرف جلوی دهنش و گفت منظورم اینه که مم ممنونم اقای منتظر شدم که اسممو از دهنش بشنوم
سرشو تکون داد مشغول پوست کندن میگوی دیگه ای شدم همونجور که سرم پایین بود پرسیدم خب اسم تو چیه؟ لبخند کمرنگی زد و گفت تینا تا حالا لبخندشو ندیده بودم اما اون واقعا زیبا بود
دوباره مشغول کارم شدم که گفت امم ببخشید من بلد نیستم میگو پوست بکنم سرمو بالا اوردم و تو چشاش نگاه کردم خجالت توی صورتش موج میزد اما من نمیخاستم سر یه موضوع کوچیک خجالت بکشه یا باعث ناراحتیش شه از جام بلند شدم
تینا
از جاش بلند شد صندلیشو برداشت و کنارم گذاشت از تو بشقاب یه میگو برداشت و شروع کرد با دقت به دستش نگاه کردم اما هیچی یاد نگرفتم میگو رو به خودم داد و گفت خب یاد گرفتی؟ بهش نگاه کردم و گفتم نه پوفی کرد و اینبار دستمو تو دستاش گرفت و کمکم کرد و من بلاخره تونستم یه میگو پوست بگیرم میگو رو جلوی خودش گرفتم لبخند زد و خوردش تو همین حس و حال بودیم که صدای هی سان رو پشت سرم شنیدم
_فکر نمیکردم به این زودی دست به کار شی
دستام یخ کرد
شوگا که دستم تو دستش بود و حالمو فهمید بلند شد و روشو برگردوند منم برگشتم دستمو کمی فشار داد و به چشمام نگاه کرد و گفت نترس حواسم هست خنده مصنوعی کردم و گفتم نه بابا چیزی نیس این یارو فقد همکلاسی قبلیمه سرشو تکون داد و دوباره به هی سان نگاه کرد
_ به به ببخشید مزاحم اوقات عاشقانتون شدم ولی شما اینجا با دوست دختر من اینجا چیکار میکنید؟
دوستاش که پشت سرش بودن پوزخند زدن شوگا محکم جواب داد شما الان توجیحی دارید برای اینکه مزاحم ما شدید؟ هرنسبتی که با این خانم داشته باشید دلیل قانع کننده ای نیست که بخواید اینجوری تعقیبش کنید یا ...
شوگا
یه لحظه دستش سرد شد نمیدونم از چی ترسیده بود بلند شدم و به سمتشون برگشتم رستش میلرزید کمی دستشو فشار دادم و گفتم حواسم هست سرشو تکون داد و با یه لبخند که قشنگ معلوم بود ساختگیه گفت چیزی نیست فقد همکلاسی قبلیمه ولی از لرزش صداش معلوم بود این یه همکلاسی نیست
_به به ببخشید مزاحم اوقات عاشقانتون شدم ولی شما اینجا با دوست دختر من چیکار میکنید؟
اها پس تینا دوست دخترش بود ترس اینکه یه رابطه رو خراب کنم بهجونم افتاد همیشه از پسرایی که میپریدن وسط و رابطه رو خراب میکردن و باعث خیانت میشدن متنفر بودم اما نمیخاستم جزعی ازشون باشم و این تقصیر تینا بود پس چرا باهام اومد بیرون نه من نباید زندگیشونو خراب کنم دست تینا رو ول کردم و گفتم اما شما الان توجیحی دارید برای اینکه مزاحم شدید؟ هر نسبتی که با این خانم داشته باشید دلیلی قانع کننده ای نیست برای اینکه تعقیبشون کنید یا اذیتشون کنید خنده بلندی کرد و گفت اذیت ؟ این دختر برای منه تو حق نداری بهش نزدیک شی
پوزخندی زدم و خدمه رو صدا کردم تا بیرونشون کنن خواستم سرجام بشینم که دوباره یاد حرفای پسره افتادم من نباید به تینا نزدیک میشدم صندلیمو بردم سر جای خودم ولی دیگه نتونستم غذا بخورم اشتهام از فکر اینکه دوستیشونو خراب کردم کور شده بود تینا اما با ارامش سعی میکرد پوست یه میگو رو بگیره خاستم کمکش کنم دستمو بردم جلو اما برش گردوندم شاید اینجوری بهتره (ادامه در نتیجه هست)
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
پارت های جدید رو کی میزاری 🥲؟
قبلا گفتم بازم میگم
ادامهه بده 🥲✊🏻
دوباره خوندمش خیلی خوب بود :)
مرسی که ابنقد همرامییی حتمنن
شاید باورت نشه ولی تا پارت هفت نوشتم حوصلمنمیشه بزارم:))))
خیلی قشنگه 💞💞
فقط به سوال تهش بهم میرسن؟؟
یعنی هَپی اِند هست ؟؟؟
آره هپی اند صد در صد ولی خودم هنوز تصمیم نگرفتم که شخصیت اصلی به کی برسه😂💞