10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🌿taha انتشار: 3 سال پیش 24 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام و علیکم اومدیم با پارت چهارم علامت ها مرینت و لیدی باگ : 🐞 تیکی : 🍬 آدرین و کت نوار : 🐾 پلگ : ⭐
🐾 : چی ولپینا اینجا چیکار میکنه میخواستم ماشین رو پارک کنم که دیدم یه موتور داره مستقیم میاد سمتم سعی کردم بهش علامت بدم اما نمیدید داشت مستقیم میومد با سرعت سمتم دیگه دست از علامت دادن بر داشتم و با سرعت رفتم به یه سمت ولی همچنان داشت میومد سمتم داشتم سعی میکردم برم یه جای دیگه اما دنده گیر کرده بود یهو دیدم
🐾 : یهو دیدم داره سرعتش رو زیاد میکنه دیگه خیلی دیر شده بود درست مثل سکوی پرش جلوش بودم میدونستم اگه از روی ماشین بپره زنده نمیمونه باید میرفتم یه جایی تبدیل میشدم نمیتونستم جلوی اون تبدیل شم فقط تنها کاری که میتونستم بکنم برم عقب تا دیر تر برسه اونجا و برم نزدیک یه کوچه ولی متاسفانه هیچ جا جز برج ایفل نبود ولی کلی آدم اون دور در بود نمیتونستم هیچ کاری کنم جز این که تا برم تبدیل شم نرسه ماشین رو گذاشتم روی گاز و گفتم تا آخر این خیابون ( یه خیابونی بزارید جاش ) مسیر با این سرعت بره ( بچه ها اگه اشتباه نکنم این قابلیت تو خارج رو ماشین ها باشه البته ۹۰ درصد مطمئنم )
🐾 : تا تبدیل شدم دیدم وای این چرا روی هواست با این سرعت نباید می رسید ولی الان باید بگیرمش چوب دستیم رو زدم زمین باید هر جوری شده بگیرمش داشت می رسید زمین باید میگرفتمش اما دیگه دیر شده بود اون افتاد و خون از سر و روش میچکید بنظرم کت نوار تو اون موقعیت خوب نبود و آدرین بهتر بود زود رفتم به حالت عادی برگشتم و رفتم سمت اون زنه همه دور و ورش رو گرفته بودن گفتم نوه اشم راه رو باز کردن برام این ا-ین که مامان بزرگ مرینته وای😨 زود برداشتمش رو رفتم سمت نزدیک ترین بیمارستان اسمش رو نوشتم و تمام مبلغ ها رو پرداخت کردم و رفتم سمت مدرسه
( بچه ها هنوز تو فلش بک صبح هستیم که تو پارت قبلی اولش بود ) 🐞 : زنگ اول تموم شد ولی هنوز آدرین نیومده بود دیگه داشتم نگرانش میشدم که دیدم بدو سریع از در اومد تو و رفت سمت اتاق مدیر 🐾 : رفتم تو مدرسه و دویدم یک راست سمت اتاق مدیر در زدم گفتم : سلام آقای داماکلیس ( مدیر مدرسه ) میتونم بیام تو اگراست هستم ؟؟ ( علامت مدیر مدرسه * داماکلیس * 🐥 جغد نداشت این رو گذاشتم 😂😂 ) 🐥 : بفرمائید تو آقای اگراست 🐾 : سلام ببخشید امروز دیر کردم یک مشکلی پیش اومد و نتونستم بیام 🐥 : از شما بعید بود آقای اگراست شما یکی از دانش آموز های نمونه ما هستید چه اتفاقی افتاده که دیر اومدید
🐾 : تو دلش = به تو چه فضولی مگه ؟ گفتم : مشکل خانوادگی بود 🐥 : باشه مشکلی نیست میتونید برید سر کلاس 🐾 : تشکر کردم و اومدم بیرون دیدم مرینت داره میاد سمتم نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم ولی یک چیزی تو مرینت جز اون چشای بلوبری موهای آبیش بیشتر واسم آشنا بود مثل اون موقع هایی بود که لیدی باگ نگرانم بود نکنه اون لیدی باگ باشه 😨 باید بیشتر بهش فکر کنم الان باید باهاش حرف بزنم
😉😉😉 استراحت 😄😄😄
( دلیل آوردن واسه استراحت بالا )( علامت خودم 😎 رد دادم خودمم آوردم تو داستان 😂 ) 😎 : خب ببین من که الان دارم پارت چهارم رو می نویسم هنوز سه تا پارت قبلی نیومده و همین امروز پارت سه رو نوشتم یکذره حق بدید بعد من کلی کار دیگه هم دارم واقعا من تو این چند روزه کمتر از ۸ ساعت میخوابم و خب میگین ما تا نصفه شب بیداریم ولی من مثلا تا ۲ بیدارم اما همینقدر هم برای یه پسر نوجوون ییدار موندن زیاده بعدم ده نه صبح بیدارم صبحونه میخورم و بعد یا داستان می نویسم یا دارم کار دیگه ای میکنم باور کنید وقت آزاد ندارم خود این اسلاید از داستانم بیشتر شد بریم واسه اسلاید بعدی همینجوری کلی نوشتم 😂 و خب اگه این استراحت رو نمی زدم نمیتونستم جای حساس کاتش کنم 😎😂😎😂
🐞 : رفتم سمت آدرین و ازش پرسیدم حالت خوبه 🐾 : نه واقعا خوب نیستم 🐞 : میتونم بپرسم چرا دیر کردی ؟؟ 🐾 : مشکل های خانوادگی تو خانواده ما زیاده 🐞 : کاری از دستم بر میاد؟ 🐾 : میشه بریم تو کلاس هنر اونجا کسی نیست 🐞 : باشه و رفتیم تو اونجا 🐾 : بی مقدمه گفتم مرینت من واقعا تنهام هیچکس رو ندارم من فقط نینو رو دارم ولی بابام انقدر بهم بی تفاوته که حاضر واسم خونه بخره ولی من پیشش نباشم 😭 و بعد نشستم رو زمین
😎 : ( حالت های مرینت و آدرین آدرین نشسته رو زمین دستاشم روی سرشه مرینتم داره میره پیشش بشینه رو زمین ) 🐞 : یکذره آدرین رو بهش دلداری دادم و گفتم : آدرین غم و غصه مشکلات رو حل نمی کنه تو کاگامی رو داری اون دوست داره اون خیلی دختر خوبیه 🐾 : نه دیگه با هم بهم زدیم 🐞 : میدونم ولی حتی ته دلتم دوسش نداری 🐾 : نه من و اون دیگه با هم فقط دوستیم من حس میکنم که خیلی احمقم 🐞 : نه آدرین اینطوری نیست ولی میشه قبل اینکه جمله ات رو تکمیل کنی یک سوال ازت بپرسم 🐾 : بگو 🐞 : چرا با من درد و دل کردی یعنی منظورم اینکه چرا با نینو حرف نزدی ؟؟🐾 : ادامه ی جمله ام جوابت رو میده 🐞 : بگو 🐾 : مرینت و بلند کردم و گفتم : مرینت من دوست دارم تو همیشه دوست من بودی و همراهم یکبار لوکا بهم گفتش که نمی تونی حست رو بهم بیان کنی اون موقع با کاگامی بودم و فکر میکردم این حس من و اون اشتباهه حالا بگو تو هم منو دوست داری 🐞 : آدرین من همیشه دوست داشتم و دارم و پات خواهم موند بعد همدیگه رو بغل کردیم ......
به پایان آمدین کفتر حکایت همچنان باقیست شرمنده دو تا اسلاید رو الکی مصرف کردم اما اگه نمی کردم پایانش اینجوری نبود
ناظر جونم منتشر کن 🌷🌷😉😉
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالی بود پارت بعدی