برو بخون😊😊😊
(شب)از زبان مرینت: باید اماده میشدیم یه هودی مشکی پوشیدم ساپورت مشکی هم پوشیدم چون عملیاتمون شب بود و ما باید مخفی میشدیم همچی مون مشکی بود رفتم تو اتاق لوکا گفتم من امادم لوکا هم یه هودی مشکی با یه شلوار مشکی بود لوکا:اینجوری میخوای بیای؟؟ مرینت:بَده؟؟ لوکا:معلومه کی هستی بیا این ماسک مشکی رو بگیر بزن به صورتت با عینک افتابی که چشمامون معلوم نباشه باید بریم چون اون قبلا تورو از نزدیک دیده مرینت موهات اصلا نباید پیدا باشه مرینت:باشه(هم مرسنت هم لوکا یه ماسک مشکی زدن با عینک افتابی) مرینت:رفتیم شوار ماشین لوکا شدیم و به همون ادرسی که الیا برامون فرستاده بود
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
45 لایک
راز اینکه ۳۰۰ خورده ای بازدید میخوره داستانت و ۳۰ تا لایک چیه جان من چیه،؟؟؟؟😅😅
بعدی رو بزار دارم میمیرم از کنجکاوی
عالیییییی
بعدی یییییییی. دارم میمیرم 😳😳😳
پارت بعد لطفا
عزیزم به داستان منم سر بزن
Great!
عالی بود
چرا دیگه منتشر نمیشه پارت ۵
عالی بود پارت بعدی خسته نباشی
نهههههههه چرا این منتشر شده من پارت ۵ چهار روز قبل این نوشتم😭😭😭😭
پارت پنج کحایی دقیقا کجای کجایی تو بی مننننن
ناظر بدین سوسک قرمه شده تحویل بگیرین .