لحظه های عاشقانه جونگ کوک پارت ۲

خب من توی تست بازیگری بودم داشتم اون لیست و مخوندم و حفظ میکردم نقشم این بود که اونم مرد و من بکوشم و بدو کنم به طرف دختره و دختره را حل بدم داشتم میخوندم که دیدم جونگ کوک هم اومده توی کلاس ما ولی من که اجازه نگرفته بودم ، جونگ کوک من و دید و گفت ببخشید من به لیسا گفته بودم از معلم اجازه بگیره

گفتم اشکالی نداره فدایه سرت 😊😊بعد ما را صدا کردن گفتن بیاین نقش تون را بازی کنین ، خلاصه رفتیم دیدم که جیمین همون مردیه که باید بکوشمش 😬😬😬😕خلاصه بازی کردم و رفتم به طرف خونه لیسا یک دفعه دست کشید به طرف خودمو گفت 😡حتی فکرشم نکن، گفتم چه فکری رو نکنم😕گفت😡😡 دروغ نگو گفتم😤😡 برو سر اصل مطلب گفت من میدونم که

تو عاشق جونگ کوک شدی میخوای من و از کوکی جدا کنی😠گفتم 😤😩😐چرت نگو اینقدر هم بهش علاقه ندارم ،، تو برو به عشقت برس من که میرم دنبال زندگیم ،،لیسا:وای خدا من بهتر از این دختره فقیرم،،ادامه ی داستان با لیسا هستیم،،،

با لیسا داستان را پیش میریم ،، وقتی اون دختره رفت دیدم دعره گوشیم زنگ میخوره ،، إه کوکی هست ☺جواب دادم ،الو سلام کوکی ،،سلام لیسا خوبی،،لیسا بله عشقم خوبم چیکار داشتی،،کوکی بیا با هم بریم کافی شلپ دوتایی مون گفتم اوکی بی بی،،😊 قطع کردم و مستقیم رفتم کافه ی همیشه مون😃 دیدم اونجا کنار ابشار با بستنی که من دوست دارم نشته بود 😝😜😊😎

باهم بگو بخند☺😀 داشتیم تا 😟😠دیدم که همون دختره اونجا نشته انگار با یکی قرار گذاشته😐 یک لحظه با خودم فکر کردم به دختره 😒ذل زدم کوکی حرف داشت میزد یکدفعه همون دختر را دید که اونجا نشسته بودمد،،،،،

خب خب خب اینم از تستمون 😊😊😊😊بچه اسم پارت بعدی را میزارم سونگکوک جمع اسم سونگجی(اسم همون دختر فقیره)و جونگ کوک که باهم میشن سونگجی ،،، تا پارت بعدی با bts و blackpink هستیم تا پارت بعدی این یور إریا هستیم 🌺🌺🌺🌺 فعلااااااا🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭