خب دوستان الان فقط حوصله دارم که بنویسم ولی این قسمت خیلی هیجان انگیزه
امروز روز خوبی بودچون صاحب سومین بچه میشدم میبل و الکس( شخصیت جدید و شوهر میبل) هم میومدن وقتی رفتم تو اتاق وندی دیدم بچمون سالم نیست از میبل خواستم تا بچم رو زندش کنه میبل هم کرد
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
ببینید پارت اخر دختر جادویی را گذاشتم چون بعضیا خوششون نیامده و شاید دیگه داستانی ننویسم
نه عزیزم به خودت اطمینان داشته باش
اره به خودت ایمان داشته باس
ن الان یه تست دیگه نوشتم
به خدا من زود میزارم سایت تستچی قبول نمیکر
و اینکه ساعت 11:30 این تستو نزاشتم ساعت 1:30 شب گذاشتم من یه تست دیگه در رابطه با ابشار جاذبه نوشتم هنوز درحال برسیه ولی اگه اومد بخونین
مسئله ساعت نیست مسئله اینه که هر وقت نخواستی تست رو ادامه بدی لازم نیست بگی دیگه نمیتونم و فلان فلان.. میتونی خیلی راحت بخوابی یا هر وقت حوصله کردی ادامه داستان رو بنویسی
سلام نظر همگی رو خوندم اگه میخواین سوپرایز بشین صبور باشین
عالی تو نویسنده ی فوقعلاده ای هستی لطفا بازم درست کن
به نظر من دیپر میبل همون عسلیا باشن. یا بچه هاشون هم بیار. تازه فورد و استن هم الان حتما پیرمردی شدن ولی خوب بود
خییییلی دوووووووور کردییییی
کلی منتظر داستانت بودم.
بدک نبود
خیلی کم مینویسی بیشتر بنویس