سلام سلام چطورین اومدم با قسمت چهار داستانم برید بخونید
داشتم تو جنگل قدم میزدم چند وقت بود پاسیفیکا رو ندیده بودم رفتم براش چندتا گل چیدم رفتم دم خونش تا منو دید پرید تو بقلم وقتی ول کردیم همو گفتم : هی دوست دارم زودتر بزرگشیم تا اگه تو دلت بخواد باهم ازدواج کنیم پاسی: موافقم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
ادامه بدههههه
به نظر من کسایی که ابشار جاذبه رو میشناسن داستانشو بنویسن و بسازن تا ابشار جاذبه بیشتر أز بی تی اس و میراکسل محبوبیت به دست بیار پس لطفاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تست هاي ابشار جاذبه بیشتر بسازید من آلان 8 تا تست ابشار جاذبه ساختم تو صف برسیه 😁
لطفاااااااااااااااااااااااا شده حتی 20 تست بسازید حداقل معروفیت بیشتری پیدا کنه این کارتون😁😁😁
خوب شد میخوای خودم روزانه ۱۰ نظر بدم😂😂😂😂
بچه ها ناراحت نمیشین اگه داستان رو ادامه ندم
چرااااااااااا خیلی ناراحت میشیم😤😤
😂😂😂😂
تورو خدا ادامه بده
اخه حوصله موصلشو ندارم ولی اون یکی رو حالا ادامه میدم تا جایی که خسته بشم
هوراااا
چرا هورا یعنی واقعا اینقدر بد بود پس ادامه نمیدیم
ادامه بدههههههه
تروخداااا
لطفاااااا
نههههههههههه بخدا اشتباه نوشتم هورا
ادامه، ادامه، ادامه، ادامه، ادامه
ادامه بدههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
ندی من خیلی ناراحت میشم T_T
ادامه ادامه ادامه ادامه
چرا میشیم
خوب بود ولی کم بود
عالی ولی بسیار کم
نظرات زیاد نشه ادامه داستان رو نمینویسم خودانید
من از داستانت خوشم میاد ادامه بده
عالی بود ولی کم
ممنون ولی بازم ببخشید