
سیلام ممنون از ناظری که برسی میکنه خف بریم این پارتم بخونیم 😁🕶️💚 بخاطر اینکه دو هفته نبودم خواستم جبران بشه💜

شیلامممم P8 نظر یادت نره تا خود خونه قلبم اومد تو حلقم ! جمن شی اصلا تو حال خودش نبود ... یه جورایی میفهمیدمش منم قبال عاشق یه نفر بودم اما اون منو خیلی راحت ول کرد! هیچ وقت یادم نمیره تمام شب و روزم شده بود گوش دادن به اهنگو بیخودی گریه کردن! همیشه میگن اونی که غمش بیشتره بیشتر میخنده! البته قضیه من فرق میکنم برا من زده به مخم خل شدم ، چرت و پرت میگم! از ماشین پیاده شدیم ... یعنی داشتم خودمو به زور میکشیدم ... انقدر خوابم میومد که اگر همون وسط یه الحاف تشک بود حاضر بودم همون جا لالا کنم! این خوانواده ی پارک هم مشکوک میزننا اخه الآن دو نصفه شبه اینا کجان پس؟! با فکر اینکه امشب با این جیمین تو این خونه تنهام خواب که هیچی همون بوی نوشیدنی که بهم خورده بود پرید! یعنی میشه بهش اعتماد کرد؟ - هی کجایی؟ از خدا نترسم جف پا برم تو شخصیتشا خرمگسه زندگی! - چیه؟ جمن- بلد نیستی درست حرف بزنی؟ - نه تا وقتی تو رو الگو خودم قرار دادم! - من اگه الگوت بودم که وضع و اوضات این نبود کوچولو! مامان جوون! من خوابم میاد اینم همش ور میزنه بقیم انتظار دارن حالشو بگیرم!خمیازه کشیدم گفتم: - جواب ابلهان یک کلمست ... خاموشی!
- فعال که بیهوشیست! برو لالا کن دخترم میترسم از کمبود خواب جوون مرگ بشی! - باز من جوونم تو سن و سال تو خوب نیست تا این موقع بیدار بمونی شاید جسمه بکشه ولی اون مخ ، گمون نکنم! - میری یا بیام؟ کلا بچه پررو نمیشه کاریش کرد! تا اینجاشم فقط برا شما وگرنه باور کنین دارم تلف میشم از خواب! دستمو اووردم بالا و بلند گفتم: - ما که رفتیم خاطراتمان بماند! داشتم میرفتم ولی صدای خنده ی بلند جمنو از پشت شنیدم که زیر لب گفت دیوونه منم بلند گفتم: - خودتی! و به حالت دو در رفتم . ای سویون ببین دختر مردمو دادی دست این پسر گلابیت خودتم رفتی صفا سیتی منگوله! میترسم یهو رم کنه بیاد منو بخوره! اه خفه شو آیو بگیر بکپ انقدر زر نزن دگه درو قفل کردم ... لباس مامان دوزامو پوشیدمو اماده شدم که برم واسه لالا که در وامونده صداش در اومد! یا پنج تن این دیگه کیه؟ نکنه جمنه خودمونه؟ چه مرگشه نصفه شبی دست از سر کچل ما برنمیداره؟ چی کار کنم؟ باز کنم؟ باز نکنم؟ ... - کیه؟ صدای خودش بود ...
منم منم مادرتون ... خب باز کن این در واموند رو تا نشکوندم! - نمیکنم؟ اصلا چرا باید درو باز کنم؟ آیو من عصاب ندارما ... نترس باهات کاری ندارم فقط میخوام باهات حرف بزنم گلابی رو نگا کنا! دارم بیهوش میشم اونوقت اقا میخواد سفره دلشو واسه من باز کنه! - بذار واسه یه وقت دیگه ... الآن مخم خوابه طفلی! خندید ... - باز میکنی یا بازش کنم؟ ای بابام هی ... - یه مین وایسا! سریع لباسامو عوض کردمو در اتاقو باز کردم ... - چته نصفه شبی؟ دون میخوای؟ اب میخوای؟ کوفت میخوای؟ چه مرگته؟ - حواست باشه چی میگی کوچولو! - مغزم خوابه حواسمم رفته تعطیلات تو زود تر حرفتو بزن که خودمم دارم میرم اون دنیا! - چه خوب زود تر برو از دستت خالص شم! - خیلی پرویی! - چی گفتی؟ - باز سمعکتو نذاشتی تو گوشت! یه دفعه درو هول دادو کامل اومد تو اتاقم ... ترسیدم رفتم عقب ... اون اومد جلو ... من رفتم عقب ... اون اومد جلو ... من رفتم عقب ... اون اومد جلو ... من رفتم تو باقالیا! اوفتادم رو تختم ... سریع بلند شدمو خودمو جمع و جور کردم! شیطون بهم نگاه کرد و گفت: - فکر کنم خیلی دلت میخواد توسط من ادب بشی خانوم کوچولو! پوزخند زدمو گفتم:
نه خدا رو شکر همچین ارزویی ندارم! حالا میشه حرفتو بزنی من خستم ... بچه پررو گلابی با ژست رفت پشت میزم نشست ... دوباره بهم نگاه کردو گفت: - میخوام در مورد امروز باهات حرف بزنم! درمورد حرفی که زدم! به جون ننم صبحم میتونستی حرفتو بزنی! بابا به کی قسم بخورم من لالا دارم؟ بذار القر یکم حالشو بگیرم دلم خنک شه! مظلوم گفتم: - قبلش من یه چیزی بگم؟! نگام کرد و گفت: -بگو. گازشو گرفتم. - اوال تو خیلی بیجا کردی که به اون دختر گفتی من نامزدتم! دوم خیلی بی خود کردی کمر منو گرفتی ... سوما خیلی غلط کردی که منو ... حرفمو خوردم ... جمن شیطون گفت:
منو چی؟ - ارپیچی ، نخودچی ، کشمیشی ... اصلا هر چی! دفعه اخرت باشه فهمیدی! همونجوری نگام کردو گفت: - اگه نباشه چی؟ یه نگا به کوسن روی تختم انداختم با یه حرکت برداشتمش و به سمت جمن رفتمو کوبیدم تو مالجش! (اخ جیگرم شد یخ در بهشت!) ولی اون فقط خندید دست کشید به موهاشو بلند شد ولی عصبانی نه بیشتر شبیه خری بود که بهش تیتاب دادن همینجوری که بهم نزدیک میشد حرفم میزد: - من هلاک تنبیه کردنتم ... اصلا الآن مشتاق شدم بازم اون کارو انجام بدم تا تنبیهم کنی! خاک تو سر بی مغزت! چیز دیگه نبود بزنی تو سر این گلابی! اخه کوسنم شد وسیله دفاع دختر ابله؟ گفتم این پسر یه تختش کمه!
- ببین جمن شب خواب دیدی بخیر حالشم خیلی بهت رو دادم! اگه دستت بهم بخوره فردا همه چیرو واسه سویون جون شرح میدم ... همونجور که بهم نزدیک میشد چشاشو ریز کرد و گفت: - منو از سویون میترسونی؟ همچین میگفت سویون انگار دوست دخترشه! خجالتم نمیکشه خرس گنده! جمن- به یه شرط باهات کار ندارم! - هه ... لطفا واسه من شرط نذار! - جدی؟ - مگه من با تو شوخی دارم؟ انقدر بهم نزدیک شد که بند رفتم تو دیوار محترم! این چه علاقه ای به تنگنا داره نمیدونم؟! - میشه بری کنار؟ شیطون نگام کرد و گفت: - نوچ.
قدش از من خیلی بلند تر بود برا همین نبردبون لازم بودم واسه دیدن صورتش! - میدونستی خیلی روت زیاده؟ با شیطنت گفت: - اره ... به سنگ پا گفته برو جلو بوق بزن! ... بچه پررو! عجب گیری کردما ... - ببین من عصاب ندارم برو کنار ... - منم گفتم نمیرم ... دستشو دور کمرم حلقه کر د ... باز همون حس مسخر رو پیدا کردم ... هر چقدر تلقا کردم بی فایده بود ... نامرد زورش زیاده به ما نمیخوره! - میگم ولم کن میفهمی یا نه؟! به سینش محکم مشت میزدم ولی فایده نداشت ... فقط میخندید: - خانوم کوچولو زورت همینه؟ زدم به سیمه یکی مونده به اخر و گفتم: - خفه شو ... جیمین - خفه شم بیوه میشی! - جیمین ولم کن ...
- دو حالت داره یا شرطمو قبول میکنی یا که ... شیطون بهم نگاه کرد ... دیگه خسته شده بودم از یکی به دو کردن با این گلابی زورم بهش نمیرسید وگرنه حسابی میزدمش ... عصبانی گفتم: - شرطتو بگو! - افرین دخترم حالا خوب گوش کن ... اروم ازم فاصله گرفت و گفت: - شرطم بیشتر به نفع توا! - خدا کنه! حالا زود باش من خوابم میاد صبح شد! - دوستی با منو قبول میکنی؟
- دوست عزیز بمون تو کفم تمیز شی! بنده شرطتونو که پر از منفعته برای من با تشکر فراوان رد میکنم! - هر کی دیگه جایه تو بود الآن بال در اوورده بود من به کسی پیشنهاده دوستی نمیدم این دختران که به من پیشنهاد میدن! - اعتماد به نفست صاف تو لوزالمعدم! خدا رو شکر من جای اون دخترای سبکه جو گیر نیستم! پس مغزتو اپدیت کن دوست عزیز! - حرف اخرته! - حرف اولو اخرمه حالا از اتاق برو بیرون!
باز با همون شیطنت گفت: - نه دیگه قرارمون این نبود! دوباره داشت بهم نزدیک میشد که جیغ زدم و گفتم: - بابا کچلم کردی خب چرا من باید برای تو نقش بازی کنم در حالی که هیچ نفعی واسه من نداره و همه اینا الکیه؟! یه دفعه واستاد سر جاش با همون شیطنت گفت: - ببین روت زیاده دیگه!
تازه فهمیدم چی گفتم! ای گل بگیرن مغز پوکتو دختر با این حرف زدنت! جمن- اوکی من قول میدم تو این دوران دوست پسر خوبی برات باشم ... و با یه لبخنده خاصه دختر کش ادامه داد: - و قول میدم اگه ازت خوشم اومد نگهت دارم!
بزنم فیسشو بیارم پایین بچه پررو شلغم صفت! مسخره گفتم: - شما لطف میکنید! زحمتتون میشه؟! جدی ادامه دادم: - خیلی پررویی بخدا! - اختیار داری!
خندم گرفته بود! این بشر چه عجیب الخلقست! جمن- خندیدی یعنی قبوله؟ - کی گفته؟ باید فکر کنم! - نشد دیگه من همین الآن جواب میخوام
خب حالا چی کار کنم؟ قبول کنم؟ نکنم؟ عجبا! اگه قبول کنم روش زیاد میشه ولی خوب راسش الآن انقدر خوابم میاد که وقت و حال فکر کردنو بحث کردن ندارم پس بدون هیچ فکری گفتم... ♠️پایان♠️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 😊
اجی میشی :
عاولیی
ممنون💙🌕
منم شایلینم بهم بگو شله ۱۳😄
خوشبختم😍💜
عالیییییییی بود💜💜💜اجی میشی؟😂💙
اره آیو۱۵
عالی بود آجی😂✌
پارت بعد هم بزار که دارم از هیجان میترکم😐
باشه😂💙
مثل همیشه عالی زودتر پارت بعد رو بزار😻😻
باش💙
پارت بعد 😿🤧
باش💜
عاالی بود مشتاقانه منتظر بعدیم
بعدی کی میرسه
اگه تونسی ب تستای منم سر بزن
ممنونم باش💜👑
عرررررررررر
مرسی😂
وقتی خودم یه تستو تایید میکنم و میام میبینم تو تستچی منتشر شده:*برگام😐🤝✨😂
😂😂💜