
سلام خدمت شما دوستان عزیز اومدم با پارت ۲۸ از داستانم امیدوارم خوشتون بیاد خب بریم سراغ داستان

خوب پارت قبلی جایی تموم شد که لیدی باگ و بقیه قهرمانا یه جایی مستقر شدن مه اون موجود هر جا ظاهر شد سریع جلوش در بیان و نزارن اسیب زیادی به شهر وارد کنه اگه هنوز متوجه نشدید پارت قبلی رو یه مروری بکنین . میریم به نیم ساعت قبل از زبان ارباب تاریکی : وارد شهر که شدم همجا خلوت بود و فهمیدم همه مردم به پناهگاه پناه بردن و منم نامرئی شدم و داشتم دنبال اون فضول ها میگشتم تا نابودشون کنم بعد کلی گشتن پیداشون کردم و رفتم پشت سرشون و اونا هم متوجه من نشدن و منم از حواس پرتی اونا استفاده کردم و با یه ضربه همشون رو پرت کردم چند متر اون ور تر ......از زبان کت نوار : یهو یه ضربه احساس کردم و تا چشم باز کردم دیدم همه از درد دارن به خودشون میپیچن و منم بلند شدم و لیدی باگ رو هم بلند کردم و گفتم این چی بود که یه صدایی اومد گفت : هعع شما چقدر ضعیفین .و بعد یه ضربه به ریناروژ زد و لیدی باگ گفت : ارباب تاریکی از قدرت نامرئی بودنش استفاده کرده و بعد گفتم که اینطور و با چوپ دستیم همینطور ضربه میزنم که شاید پیداش کنم که با یه ضربه پرتم کرد اونور و همینطور بهمون ضربه وارد میکرد و ما هم نمیتونستیم مقاومت کنیم ..که یهو به لیدی باگ یه ضربه قدرتی زد اونم خورد به یه ساختمون نیمه کاره از زبان لیدی باگ : به دور و برم نگاه کردم و فهمیدم باید چیکار کنم و یه کیسه گچ برداشتم و رفتیم یه جایی دیدم که به کت ضربه زد و من کیسه رو سوراخ کردم و همه گچ ها ریخت روش و سفید شد و دیده میشد و بعد گفتم حالا نوبت ماس ...

و هممون بهش حمله کردیم و که مرئی شد و گچ هایی که روش ریخته شدن بود رو تکوند و گفت خوب حالا یه چیزی شد و با قدرت به سمتش حمله کردیم و اونم از قدرتاش استفاده میکرد و به همه یه اسیبی وارد میکرد که گفتیم وقتشه و با تمرکز وارد حالت مگا الترا شدیم و به سمتش حمله کردیم و اونم همه رو با طرز عجیبی دفاع کرد و اون هم بهمون ضربه هایی میزد که کت گفت مگا کتاکلیزم و به سمتش پرتاب کرد که گفت : تاریکی مطلق و خیلی راحت جلوش رو گرفت و کت که شکه شده بود همینطور بهش حمله میکرداما اثری روش نداشت که یاد حرفای تیکی افتادم که گفته بود توی حالت مگا الترا شما به هنر های مقدس هم کنترل دارین و میتونین کلی کار انجام بدیم مثلا کسی زخمی شده بود با طلسم شفا میتونین کل زخم ها رو درمان کنین یا گلوله اتشین یخی و ... درست کنین . که گفتم خوب از گلوله اتشین استفاده میکنم . اما یه وردی داشت به ژاپنی بود و منم شروع کردم به خوندشون システムメッセージ:熱要素の生成 و یه گلوله اتشین درست کردم و به سمتش شلیک کرد که خورد بهش و چند متر اون ور تر پرت شد و بعد سریع بلند شد و گفت این دیگه چی بود که کت گفت : هنر های مقدس ؟؟؟گفتم اره تو هم امتحان کن . گلوله یخی درست کن گفت باشه .از زبان کت نوار : لیدی گفت عنصر یخی درست کنم و منم شروع کردم به خودن وردش システムメッセージ:コールドエレメントの生成 و یه گلوله یخی درست کردم و پرتاب کردم سمتش و اونم فکر میکرد میتونه جلوش رو بگیره جاخالی نداد و یخ زد که گفتم : اره . که اون یخ رو شکست و یه فریاد بلندی کشید و به سمتمون حمله کرد و کت با کاتاکلیزم اماده بود و به سمتش پرتاب کرد اونمنه میتونست جلوش رو بگیره نه جاخالی بده باهاش برخورد کرد و فقط چند متر پرت شد اون ور تر ..گفت خب نمیخاستم از این روش استفاده کنم اما مجبورم کردین . و بعد

و بعد کلی پورتال باز کرد و موجود هایی ازش میومدن بیرون که بانکیس اومد وگفت نهه اون داره شخصیت ها شیطانی مثل خودش رو از دنیا های دیگه و از بعد های دیگه ( این بعد رو همونطور بخونین که سه بعدی رو میخونین اخه علامت نتونستم روش بزارم گفتم گیج نشین ) میاره به اینجا که باعث بهم ریختگی زمان میشه که لیدی گفت خوب ما هم میتونیم از سلاحش بر علیه خودش استفاده کنیم که همه گفتن چجوری ؟ گفت خوب با استفاده از بانکیس میتونیم قهرمانان هر بعدی که ازش ابر تبهکار ها میان رو بیاریم اینطوری برابر یا حتی بیشتر هم میشیم که بانکیس گفت فکر خوبیه اما موجب بهم ریختگی زمان میشه که لیدی با گفت لاکی چارم و یه شمشیر افتاد دستش و گفت میتونیم با این همه چیو درست کنیم که بانکیس گفت خیله خب و بعد اینکه ارباب تاریکی همه ابر تبهکار ها رو اورد و داشت پورتال ها رو میبست بانکیس وارد عمل شد و با استفاده از همه همه ابر قهرمانان هر دوره اورد که ارباب تاریکی شکه شده بود و گفت چه غل.ط.ی میکنین .و خاست به بانکیس حمله کنه که جلوش رو گرفتیم و بعد 5 دقیقه همه ابر قهرمانان مثل : مرد اهنی ،مرد عنکبوتی ،بتمن ،کاپیتان مارول، کاپیتان امریکا ، سوپر من ، و ......( اقا هر ابر قهرمانی که میشناسین رو اونجا تصور کنین دیگه خیلی زیادن من حال نوشتن همشون رو ندارم ) و یه ارتش شده بودیم اون وز هم همینطور که من دیدم مرد اهنی کنار ایستاده و سریع ازش یه امضا گرفتم .از زبان لیدی باگ : همه ابر قهرمان ها بودن که کت رو دیدم که داره از مرد اهنی امضا میگیره و گفتم خدایا از دست این ..و بعد ارباب تاریکی فرمان حمله داد و ماهم بهشون حمله کردیم و یه جنگ بسیار عظیمی شکل گرفت و منو و کت هم داشتیم با ارباب تاریکی میجنگیدیم و بقیه هم با ابر تبهکار های زمان خودشون .. که

که دیدیم کاپیتان مارول با قدرتش داره همه رو همینطور درو میکنه و هیچکس حریفش نمیشه که گفتیم پی الان تعدا ما بیشتر و با همه توان شروع به حمله کردیم به سمت ارباب تاریکی و اونم داشت اسیبش همینطور بیشتر و بیشتر میشد که یهو با یه موج مخرب از تاریکی همه ابر قهرمانان رو چند متر پرت کرد اون ور که مرد اهنی گفت خوب قوی ترینشون اینه و هر شلیکی روش اثر زیادی نمیزاره که گفتم خوب چیکار کنیم .گفت : با یه شلیک همگانی و قدرتمند نابودش میکنیم . که گفتم خوب چطور گفت همه انتقام جویان پشت سر من و گفت چطوره شما هم برین و ما هم رفتیم که همه با همه قدرتشون به سمت مرد اهنی شلیک کردن و ما هم گفتن همینکار رو بکنین و ما هم عین اونا این کار رو با کاتاکلیزم کت و گلوله اتشین و یخی انجام دادیم و مرد اهنی با یه حرکت شگفت انگیز تمام نیرو های مارو با استفاده از زره خودش به سمت ارباب تاریکی شلیک کرد حتی قوی تر هم شده بود که ارباب تاریکی با قدرتش تا یه حدی جلوش رو کرفت که مرد اهنی گفت به قدرت بقیه هم نیاز داریم و همه ابر قهرمانا از قدرتاشون استفاده کردن که کاپیتان امریکا گفت ..

گفت : اما اینطوری به زره تو هم فشار میاد و ممکنه کلا نابود بشی که گفت مشکلی نیست شما ادامه بدین مهم نابودی این موجوده و بعد همه با استفاده از قدرتاشون که به سمت مرد اهنی شلیک میکردن و اونم همه رو ترکیب میکرد ..و بع سمت ارباب تاریکی شلیک میکرد کم کم اثر کرد و اون نتونست جلوش رو بگیره و به بدنش اصابت کرد و یه کل بدنش رو نور فرا گرفت و داشت نابود میشد و زره مرد اهنی هم اخرای مقاومتش بود و ارباب تاریکی نابود شد و یه موجی از نور توی اسمون پخش شد و یهووو زره مرد اهنی کلا نابود شد و خود اقای تونی هم پرت شد چندین متر اون ور تر که همه ما رفتیم سراغش و دیدم که

و دیدیم داره با زحمت حرف میزنه و از سرش هم داره خون میاد که من شمشیر رو انداختم بالا و گفتم کفشدوزک معجزه اسا و پروانه همه همه چیو تعمیر کردن و ابر تبهکاران رو هم بردن به زمان خودشون و همینطور قهرمانان و اقای استارک رو هم مداوا کردن و و حالشون کاملا خوب شد و زرهه شون هم همینطور و بعد پروانه ها همه قهرمانان رو برگردوندن و خرابی هایی که وارد شده بود هم تعمیر کردن و بعد مردم هم کمک کم از پناه گاه بیرون اومدن و نادیا هم که مثل همیشه اومد و با سوال هاش کلی رفت رو اعصابمون و ما هم جواب دادیم و همه برگشتیم خونه ها مون وقتی که رسیدیم

تبدیل به خودمون شدیم و گفتیم وایی خدا چه روزی بود که ادرین گفت حداقل یه امضا از تونی گرفتم این برام ارزشمنده و همینطور که دیگه هیچ خطری پاریس رو تحدید نمیکنه که گفتم خوب ما قول داده بودیم که بعد این ماجرا هویت خودمونو به مردم بگیم. که ادرین گفت چطوره فردا از طریق برنامه زنده نادیا به همه اینو بگیم که گفتم خوبه و ادرین تبدیل شد با استودیو خبر زنگ زد و همه چیو گفت و بعد قطع کرد و تبدیل به خودش شد و پلگ هم که غرغر میکرد که نمیزارین یه دیقه راحت غذامو بخورم که ادرین به یه کممبر از دلش در اورد و بعد ما هم چون گشنمون بود یه چیزی خوردیم و اسونا هم مشغول درست کردن شام بود و ما هم رفتیم گرفتیم خوابیدیم چون خیلی خسته بودیم ..از زبان اریان : بیدار شدم دیدم ساعت ۱۰ شبه و به زور از تخت بلند شدم و لباس عوض کردم و دیدم الیزابت نیست و رفتم اشپزخونه دیدم همه دارن شام میخورن و منم رفتم کنار الیزابت نشستم و شروع کردم به خوردن و انصافا خیلی گشنم بود. و بعد شام کمی تلویزیون دیدیم و پیام های بازرگانی هم همش در مورد کسف هویت فردا بود و ما هم خاموش کردیم و همه رفتن تو اتاقاشون و که بخوابن و منو الیزابت هم رفتیم توی اتاقمون که الیزابت گفت : برای فردا استرس نداری گفتم چه استرسی خب اینکه کلی سرت شلوغ بشع و در ضمن هویتی که به هزار زحمت نگه داشتیم و نزاشتیم لو بره فردا خودمون به همه میگیم که گفتم خوب مردم حق دارن بدونن ما کی هستیم دیگه گفت اونکه اره ولی خب گفتم خب نداریم دیگه و بغ.لش کردم و گرفتیم خوابیدیم 😴😴😴😴 از زبان ادرین : روی تخت دراز کشیده بود و مرینت هم مسواکش رو زد و گفت خب فردا برنامه ساعت چنده ؟ گفت ساعت ۴ بعد ظهر گفت خوب پس راحت میتونیم بخوابیم و یکمی استراحت کنیم که ادرین گفت اره . و گرفتیم خوابیدیم 😴😴😴😴😴

خوب دوستان این پارت هم تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه نظر هم فراموش نشه خوب میدونم تموم شده اما بزنین صفحه بعد چون یه چالش سخت براتون دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت ۲۹ منتشر شد
جیمیل کوروش هم که 👇👇👇
K.A.white.eagle.2004
به درخواست خودش براتون گذاشتمش
جیمیل کوروش هم که 👇👇👇
K.A.white.eagle.2004
به درخواست خودش براتون گذاشتمش
جیمی.ل کوروش هم 👇👇
K.A.white.eagle.2004
به درخواست خودش براتون گذاشتمش
سلام دوستان
لطفا به اخرین نظرسنجی بنده سر بزنین
یه نظرسنجی گذاشتم در مورد اینکه در چه پیام رسانی گروه بزنیم و در ارتباط باشیم.
و چند تا از اونا رو نام برم و ....
شما نظر خودتون رو اعلام کنین
و پیام رسانی کع بیشترین آرا رو بیاره
اونجا گروه خواهیم زد و کوروش هم از طریق سایت اون برنامه خواهد اومد.
محسن بیا اشتی کنیم دیگه؟
سلوم
عالی و بینظیر و همه چی تمومممممم
خسته نباشی محسن جان
فعلا تا پارت بعد
ممنون
عالی و جذاب خسته نباشی محسن
ممنون
محسن داستانم رو بخون لطفا
چشم حتما میخونمش
خوشم اومد
لطفا منو دنبال کنید
اوکی 👍
محسن چقدر طور میکشه داستانم منتشر بشه
دقیق نمیدونم اما یه روز یا دو روز
داداش میشه ای دی روبیکات رو بدی
MoHsEn1386Ms
اینم ایدی روبی.ک.ام