
به فصل دو خوش اومدید

از زبان آدرین:تو میخوای مامانت بشه?)با سر تایید کرد.بهش گفتم:باشه اما مارینت فعلا چند هفته باید بره خونشون)میشد ناراحتیو تو اون چشمای قشنگش دید که دل آدمو به لرز مینداخت.گفتم:ولی برمیگرده.اگرم بخای میتونی تو این مدت که نیست ببینیش)از خوشحالی چشاش برق زد و از گردنم آویزون شد و بغلم کرد.بلدش بلندش کردم و رفتم تو اتاق مارینت.در زدم که جواب داد:بله?)رفتم تو و آدریانا رو گزاشتم زمین که به سمت مارینت حمله ور شد😅پرید رو مارینت که گرفتش.گفتم:باشو حاظر شو میخوایم بریم پارک)اونم آروم گفت:باشه)خواستم آدریانا رو ببرم تو اتاقش تا براش لباس پیدا کنم که گفت:میخوام مارینت برام لباس انتخاب کنه)مارینتم بغلش کرد و بردش تو اتاقش. از زبان مارینت:خیلی از اینکه بالاخره قراره از خونه برم بیرون خوشحال بودم.تو این مدتی که اینجا بودم اصلا بیرون نرفتم😥برای آدریانا یه لباس پیدا کردم و کمکش کردم تا بپوشه.موهاشم شونه زدم و دو گوشی بستم.(عکس لباس آدریانا)

بعدش رفتم تو اتاقم و برای خودم یه لباس پیدا کردم و پوشیدم.موهامم که دم اسبی بسته بودم باز کردم و ریختم یه طرفه رو شونه هام(عکس لباس مارینت لباس آدرین اسلاید بعدی)رفتم طبقه پایین که دیدم آدریانا هم اومده پایین نشسته تا منو دید بدو بدو اومد سمتم که وقتی بهم رسید بغلش کردم.گفت:خیلی خوشگل شدی تو این لباس مارینت💖)گفتم:ممنونم تو هم خیلی خوشگل شدی😊)یکم بعد آدرینم اومد دروغ چرا جذاب تر شده بود.بخدا اگه این اخلاق گندش نبود خودم میرفتم خاستگاریش و تا آخر عمر با هم زندگی میکردیم و بعد آدریانا صاحب یه خواهر یا برادر میشد و .......☺☺☺با تکونای یکی به خودم اومدم.یا مسیح اینا چیه من داشتم میگفتم😳😱دقت کردم دیدم آدریانا داره منو همش تکون میده و میگه:مارینت بیا دیگه)منم رفتم.

از زبان آدرین:مارینت خدایی تو اون لباس مثل فرشته ها شده بود😇(لباس آدرین)با ماشین رفتیم پارک همین که خاستم از ماشین پیاده بشم گوشیم زنگ خورد.نگا که کردم با دیدن شماره هم تعجب کردم هم عصبانی شدم😳😠حوصله بحث باهاشو نداشتم پس قطع کردم و رفتم پیش آدریانا و مارینت.دیدم مارینت داره آدریانا که نشسته رو تاب حل میده.بعدش وایساد و آدریانا از تاب اومد پایین و مارینت نشست روش و با پاش خودشو عقب جلو میکرد.رفتم پشتش و حلش دادم که چون یهویی بود فک کنم سکته کرد😁(روانی مریضی مگه😐,عه تو برگشتی😒,آهای درس صحبت کن تو چیه اسم دارم😌,خب من اسمتو از کجا بدونم😶,نبایدم بدونی بسکه خنگی😒,😐)
از زبان مارینت:بعد از اینکه آدریانا رو حل دادم خودم نشستم رو تاب و با پام خودم خیلی آروم عقب و جلو کردم.دلم برای مامانم تنگ شده,برای آلیا,برای خرید کردن(هر دختری دلش برای این کار تنگ میشه تو هر شرایطی😐)تو افکارم غرق شده بودم و سعی داشتم کسی رو پیدا کنم که بهم تنفس مصنوعی بده تا به زندگی برگردم😌(آخه چرا تنفس مصنوعی😳,دلم میخواد😌,قیافشو ببین عین قیافه شیطونه😈😥,یو ها ها ها ها😈😈)یهو یکی بهم شک داد😳(همون حقته دختره منحرف😑😒)یکی از پشت تابو چنان حل داد که همچین رفتم بالا گفتم الان میفتم میترکم(وای خدا چه حالی میداد😂,میشه تو حرف نزنی😑,نه نمیشه,😐,خودم میدونم خیلی حرف میزنم برعکس دوستم که هرچی بهش میگم حرف بزن میگه {چی بگم} خودشم میدونه کیه😑)
پشت سرمو که نگا کردم دیدم عه این که آدرین😳داشت منو حل میداد که یهو یه صدای تلپ اومد.به جلو نگا کردیم که دیدیم آدریانا افتاده و منفجر شده😐سری رفتیم سمتش خواستیم بلندش کنیم که هر دو تامون یه بازو شو گرفتیم و دستای همو لمس کردیم.وای چقدر دست آدرین نرم انگار دست بچش🤗☺(خدا شفا😐)سری به خودم اومدم و رفتم اون یکی بازو شو گرفتم.بلندش کردیم که دیدیم داره بی صدا گریه میکنه.گفتم:چیشد افتادی😰)گفت:اون دختره حلم داد)و به یه دختر اشاره کرد که برگشتم دیدم داره میخنده.یه نگا به آدرین انداختم از چهرش قشنگ میشد فهمید میخواد بره دختررو از وسط نصف کنه.یهو بلند شد و به سمتش رفت😨دویدم سمتش و دستمو گذاشتم رو سینش که وایسه.وای خدا عجب بدنی داره☺(ینی خاک عالم تو سرت😐😶)گفتم:تو آروم باش من خودم باهاش حرف میزنم)به سمت دختره رفتم و
تمامممممممممم ناظر التماست میکنم زود منتشر کن لطفااااااااااا🙏🙏🙏🙏🙏🙏 لطفا لایکا و کامنتا ۲۰ تا باشه خب همونطور که فهمیدید وارد فصل دوم شدیم که قراره داخلش کمی از دوستم کمک بگیرم در واقع ایده بگیرم در این قسمت هم از ایده های دوستم استفاده کردم پس لطفا به پروفایلش برید و اگه میشه فالوش کنید چون به زودی قراره داستان خودشو بنویسه که یه داستان واقعا قشنگ {Negin} اینم پروفایلشه ممنون میشم اگه فالوش کنید🤗🙂خب دیگه خداحافظ💗💗💞💞💜💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فصل اول کجاس؟
عزیزم داستانت عالیه ها ولی لباس ادرین کپی از روی داستان من بود😐
میشه لطفا یکی از ناظران عزیز تستمو فردا منتشر کنه🙏
لطف بزرگی میکنه💖
خیلی ممنون از ناظر🙁😐
پارت بعدو نوشتم و داخل بررسیه☺
ممنون
بچه ها امروز مینویسم دیگه نمیدونم کی منتشر میشه
فقط اگه میشه کمتر بهم فشار بیارید چون منم یه سری مشکلات و کارا دارم دیگه
ولی حتما امروز مینویسم
بزار ديگه
پارت بعدی؟
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار❤🙃
دستانت خیلیییی قشنگه😍
😘😘😘😘