درود بر شما 🙋😂✌
تقریبا دو هفته از ورودم به این جهنم میگذشت دیگه کشت و کشتار ، درد و رنج ، مرگ و خون و هر چیزی که یه زمانی به نظرم وحشتناک و غیر قابل بخشش میومد ، تبدیل به یه چیز عادی و روزمره شده بود . توی یکی از همین روزها بود که لین و اِرین و اون شنل پوشه که احتمالا اسمش سباستینه از پله های سیاه چال اومدن پایین ، توی این مدت مهارت شنوایی ام هم تقویت شده بود دیگه با توجه به تعداد قدم ها و نوع صدایی که تولید میکنن برای راه رفتن ، میتونستم تشخیص بدم که چه کسی داره بهم نزدیک میشه . به وسط سیاه چال رسیدن و متوقف شدن ، جا شمعی روی زمین رو برداشتن و شمعش رو روشن کردن همون موقع پوزخند زدم و با لحنی سرد گفتم : امروز دیگه چه برنامه ی فوق العاده ای برامون ریختین ؟ لین زودتر از بقیه لبخند زد و گفت : امروز بالاخره همون روزیه که این همه مدت منتظرش بودیم . بعد یه دسته کلید رو از جیبم در آورد و چند بار تکونش داد تا توجه من و متیو جلب بشه . این دو هفته متیو هر روز ساکت تر شده جوری که بعضی موقع ها اصلا حضورش رو فراموش میکنم . همون موقع لین با خنده اومد جلو و زنجیر های دستا و پاهام رو باز کرد منم که تعادل نداشتم افتادم رو زمین ، همون موقع لین به طرف متیو رفت و زنجیر های دستا و پاهای متیو رو هم باز کرد ، متیو هم دقیقا مثل من افتاد رو زمین همون موقع بود که لین با یه حالت دستوری گفت : پاشین که امروز رو میخوایم جشن بگیریم . به زور و با کمک دیوار از جامون بلند شدیم که همون موقع پنج نفر با نقاب های سیاه به صورتشون و شنل هایی که کاملا هویتشون رو مخفی میکرد از پله ها اومدن پایین ، پشت سر اونا هم دو تا راهبه بودن که توی دستای یکیشون یه خنجر بود و تو دست اون یکی چندتا پارچه تا خورده سفید بود ، با دیدن پارچه ها برای یه لحظه فکر کردم قراره بکشنمون اما نه این امکان نداره . همون موقع لین و اِرین و سباستین رفتن پشت اون پنج نفر و کسی که وسط اون پنج نفر ایستاده بود با صدای یه مرد چهل ، پنجاه ساله گفت : فکر کنم بهتره ، مراسم رو شروع کنیم .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
خیلی عالی بود و زیبا به تست های منم سر بزن
مرسی ، چشم وقت کنم ، حتما 🌸🙃
این پارت هم خیلی عالی بود😍😍😍😍
من با شنیدن کلمه سباستین، رفتم تو خادم سیاه😑
مرسی 🙏🌸🌸
راست میگی خودم هم یاد سباستین میفتم مخصوصا وقتایی که شیل میگفت : سباسچان بکشش ، سباسچان بگیرش ، سباسچان نرو ، برو . 😂😂😂😂😂 من فقط ، سباسچان میشنیدم یا واقعا میگفتن 🤔🤔
😂😂😂😂
شیل که می گفت سباستین. ولی گریل همون شینیگامیه میگفت سباس چان😂
نه راست راستکی من همش سباسچان میشنیدم، کل انیمه رو 😂🤦
فصل سه هم ندیدم ، بی مزه شد برام ، حوصله ام بکشه شاید ببینم 😂🤕
چالش:من از همون اول روی الک و ایزی کراش بودم 😂(ایزابل طولانیه😂😂)
ولی نمیدونم شخصیتای مورد علاقت کدومان 😂
بسی جالب 🙃😂
منم نمی خوام بگم فعلا 😂😂✌
خوبه همینجور مخفی نگه دار😂
سلام جواب چالش ۱ الک ایزابل اما و الیور
جواب چالش ۲ همه شون ولی فکر کنم النا ویلیام اروبا یا ملکه گلوریا و شاه جارون راستی من عاشق داستاناتم
سلام 🙋
صحیح و بسیار جالب 🙃
نه همشون غلطه 😂
مرسی 🙏🌸
Unknown
خسته
| 6 ساعت پیش
مرسی از انرژی مثبت 🙏🌸🌸
بسی جالب 🙃
نه غلطه ، البته نصفش درسته 🙃✌
نمیدونم حقیقتا 😂🤕✌
خب بخش درستش ایزابله😁✌ جالبه شخصیت اصلی داستانت جز شخصیتهای مورد علاقت نیست😐🥴
نمیدونی حقیقتا؟!!!😐😐😐😑😶
خب دوباره حدس میزنم... اون یکی شخصیت مورد علاقت الیور یا ویلیام نیست؟
بله ایزابل یکیشونه ، خب ببین وقتی از زبون اول شخص داستان رو مینویسم احساس میکنم که خودم جای اون فرد هستم و یه جور چجوری بگم ، احساس میکنم دارم داستان زندگی خودم رو میگم به خاطر همین با این که شخصیت اصلی داستان پسره و من دخترم ، ولی خیلی از اخلاق هاش شبیه خودمه 😂✌ به خاطر همین نمیتونم بگم که این شخصیت، شخصیت مورد علاقه ام وگرنه همشون شخصیت های مورد علاقه ام هستن کسایی که هی مرتب دارم بهشون فکر میکنم به احساساتشون ، رفتارشون و..... .
چرا میدونم ولی نمی خوام بگم 😂😂😂✌
ولی حالا که بحث به اینجا رسید میگم ، جاناتان کسی که با آروبا معامله کرده نیست . 😂✌ یه شخصیت جدید و خفن با آروبا معامله کرده 😂✌
نه نه نه ، اشتباهه باز 😂😂😂✌
اها جالبه🙂🙂 من همش فکر میکردم پسری😶
پس منتظرم ببینم کیه😁
ای بابا پس احیانا سباستین نیست؟😅😂😂
عه ادامه پیامم منتشر نمیشه🤦♀️ میگم به زور میخوام دو تا پارت رو بگیرم😂😂😂
اگه خواستی بیا اینجا goftino.com/c/e8UBQT با هم حرف بزنیم🙂🙂
واقعا ؟؟؟
نه سباستین هم نیست 😂✌
😂😂😂😂😂
یه دانه سوال ل.ی.ن.ک.ه رو چه کنم دقیقا میزنم میره پشتیبانی سایت . ( حس دور از جونت خ.ن.گ بودن بهم دست داد 😂🤦 )
خب چالش(تو کامنت قبلی جا نشد/:)
از ایزابل و اون پسره که محافظ الک بود خوشم میاد(اسمشو یادم نیست😂)
تو هم احتمالا از الک و اما خوشت میاد
چیز دیگه ای به ذهنم نرسید😂
بسی جالب . 🙃
نه خیر اشتباه 😂✌
عالی بود واقعا واسه ادامه دادن داستان انرژی گرفتم😀😀
خدا رو شکر اون دکران زجر اور تموم شد(البته مطمعتم دوران زجر اور تری بعدا آغاز خواهد شد/:)
در کل این پارت جالب بود و خیلی دوست دارم بدونم بین آروبا و ایزابل چی گذشته که ایزابل انقد از اروبا بدش میاد:/
و این که چرا جناتان پیداش نیست؟
و یه سوال دیگه که بیشتر مربوط به خودمه تا داستان
اون جریان ستاره دریایی که خودشو ترمیم میکنه دقیقا کجای کتاب علوم نهم بود:/
چرا من یادم نمیاد:/
منم یادم نمیاد تو خود کتاب علوم نهم اینجوری توضیح داده بود حتما خودش تحقیق اضافه برای درس انجام داده. نویسندمون خیلی زرنگ و باهوشه😊😅👏👏
آفرین دقیقا منتطر باشید 😂😂✌
گذشته ای بسیار تاریک دارن ، حالا یه پارت جدا میزارم واسشون 🙃✌
حالا پیداش میشه ، نگران نباش . 😂
خوب سوال بسیار جالبی پرسیدی ، تو خود کتاب نیست اما برای بخش خارپوستان (خارتنان) معلم بزرگوارم سه صفحه جزوه گفت که توی اون سه صفحه بود ، عکس جزوه ام رو میزارم تو پارت جدید 😂✌
نه بابا تحقیق چی ، به صورت ملا بنویس وار کلی جزوه دارم 😂😂😂😂
اها که اینطور😂😂😂
😂😂😂😂🤩
بی نظیر رستگاران جهنمی عجب دم و دستگاهی داره😂 مث این گروه های مافیایی میمونه چالش اول ایزابل و الیور اگه بخوام دو تا شخصیت منفی هم بگم آرنولد و اروبا چالش دوم به نظرم از اما و الک خوشت میاد و یه سوال الیور کجاست قراره یهو یه جای حساس بیاد و سورپرایزمون کنه یا اینکه مشغول کار دیگه ای؟
سپاس 🙏🌸🌸🌸
اصلا خیلی خفنن ( خودم هم دارم تصدیق میکنم 😂😂 )
بسی جالب ، فعلا ایزابل در صدر جدوله 😂✌
نه اشتباهه ، من خودم همه شخصیت ها رو دوست دارم اما دو شخصیت مد نظرم اشخاص دیگری هستن 😂😂😂
اولیور میاد اما پارت های آخر فعلا نه بعد ورودش هم ...... ، نمیگم دیگه باید صبر کنی تا بخونی 😂✌
پس خدا به دادمون برسه 😂
پارت های آخر میخوام شگفت زدتون کنم 🙃😂✌
عالی بود
ج چالش ۱: الک و ایزابل
ج چالش ۲: الک و جاناتان؟
سپاس 🙏🌸
بسی جالب 🙃
نه خیر اشتباهه ، آقا اگه تونستین حدس بزنین تو یه روز دو تا پارت میزارم 🙃😂✌
عالییییی
چالش 1 :الک و ایزابل
چالش 2 :جاناتان و اما ؟
مرسی از انرژی مثبت 🙏🌸🌸
جالبه 🙃
نه خیر غلطه 🙃